English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 239 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deck U عرشه کشتی
decked U عرشه کشتی
decks U عرشه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guards U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
shroud U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
deckhand U کارگر عرشه کشتی
deckhouse U اتاق روی عرشه کشتی
forecastle U قسمت جلو عرشه کشتی
foredeck U قسمت جلو عرشه کشتی
free board U فاصله بین اب و عرشه کشتی
hatch way U روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
holystone U سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
hull down U از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
hurricane deck U عرشه سبک فوقانی کشتی
orlop U عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop deck U عرشه زیرین کشتی جنگی
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
razee U کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
roundhouse U عرشه فوقانی کشتی
scuttlebutt U بشکه اب عرشه کشتی
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
the deck was a U عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
topmast U دومین دکل کشتی از عرشه
weather deck U عرشه بدون سقف کشتی
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
decks U عرشه
decks U : عرشه
decked U عرشه
decked U : عرشه
baldachin U عرشه
deck U عرشه
deck U : عرشه
elevated d. U عرشه
shipboard U عرشه
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
on the deck U در روی عرشه
under deck U زیر عرشه
main stage U عرشه اصلی
deck load U فرفیت عرشه
flight decks U عرشه پرواز
well deck U عرشه بارگیری
weather deck U عرشه باز
topside U روی عرشه
on deck U روی عرشه
decks U عرشه ناو
decked U عرشه ناو
topsides U در عرشه در راس
shipboard U عرشه ناو
topside U در عرشه در راس
flight deck U عرشه پرواز
deck U عرشه ناو
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
flight decks U عرشه ناو هواپیمابر
on the deck U روی عرشه ناو
flight deck U عرشه ناو هواپیمابر
deck alert U اماده باش عرشه
below U قسمت زیر عرشه
decks U عرشه دار کردن
decked U عرشه دار کردن
deck U عرشه دار کردن
gunwale U لبه عرشه ناو
deck pads U پادری عرشه ناو
main deck U عرشه اصلی ناو
deck cargo U بار روی عرشه
board clamps U بست زنجیرهای عرشه ناو
officer of the deck U افسر نگهبان عرشه ناو
deck alert U حالت اماده باش در روی عرشه
hatches U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
main yard U قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
boom vang U طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
turtleback U لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
shroud U طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
shrouded U طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
flattest U پل کشتی
argo U کشتی
carinae U کشتی
carina U کشتی
foreship U سر کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
bilge U اب ته کشتی
by water U با کشتی
hulk U کشتی
deck U پل کشتی
flat U پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
bottom U کشتی
bottoms U کشتی
ship کشتی
ship haven U یک کش کشتی
ships U کشتی
aft U در پس کشتی
ark U کشتی
catch U کشتی کج
board U کشتی
decks U پل کشتی
boarded U کشتی
afloat U در کشتی
on shipboard U در کشتی
collier U کشتی
vessels U کشتی
vessel U کشتی
on the sea U در کشتی
on the water U در کشتی
decked U پل کشتی
on board a ship U در کشتی
wrestling U کشتی
hulks U کشتی
puppis U کشتی دم
amid ships U درمیان کشتی
aeroboat U کشتی طیار
amidships U درمیان کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
aerographer U هواشناسی کشتی
alee U پناهگاه کشتی
shipwrecks U کشتی شکستگی
wreck U کشتی شکستگی
afterdeck U عقب کشتی
air ship U کشتی هوایی
strand U به گل نشستن کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
wrestling U کشتی گیری
shipwrecked U کشتی شکستگی
bige water U گنداب کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
bilge water U گنداب کشتی
shipwreck U کشتی شکستگی
bill of loading U بارنامه کشتی
bill of loading U جواز کشتی
To launch a ship (boat). U کشتی به آب انداختن
berths U خوابگاه کشتی
bill of lading U ستمی کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
at the fore U در جلوی کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
affreightment U اجاره کشتی
flagship U کشتی دریادار
bos'n U افسر کشتی
sterns U عقب کشتی
boat U کشتی کوچک
boats U کشتی کوچک
galley U اشپزخانه کشتی
bo's'n U افسر کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
aboard U روی کشتی
bosun U افسر کشتی
sternest U عقب کشتی
patrols U کشتی اکتشافی
patrolling U کشتی اکتشافی
patrolled U کشتی اکتشافی
fob U تحویل کشتی
bosuns U افسر کشتی
stern U عقب کشتی
patrol U کشتی اکتشافی
sterner U عقب کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
commercial marine U کشتی تجاری
wrecks U کشتی شکستگی
navy U کشتی جنگی
towing boat U کشتی یدک کش
wrecking U کشتی شکستگی
battleships U کشتی جنگی
naval U وابسته به کشتی
navies U کشتی جنگی
battleship U کشتی جنگی
tonnage U فرفیت کشتی
flagships U کشتی دریادار
mate's receipt U رسیدکاپیتان کشتی
the ship was wrecked U کشتی شکست
packet boat U کشتی نامه بر
pancratist U کشتی گیر
parent ship U کشتی مادر
passenger liner U کشتی مسافری
passenger liner U کشتی مسافربری
pilotage U راهنمایی کشتی
pleasure boat U کشتی تفرجی
predial or prae U کشتی روستایی
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
the ship is in d. U کشتی در خطراست
privateer U کشتی مسلح
the rudder of a ship U سکان کشتی
the roll of a ship U غلت کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
steamship U کشتی بخاری
on shipboard U سوار کشتی
matman U کشتی گیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com