Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inconformity
U
عدم مطابقت عدم موافقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
correspondence
U
مطابقت
correspondency
U
مطابقت
correspondences
U
مطابقت
sameness
U
مطابقت
conformability
U
مطابقت
accordance
U
مطابقت
compatibility
U
مطابقت
concent
U
مطابقت
match
U
مطابقت
justification
U
مطابقت
conformity
U
مطابقت
justifications
U
مطابقت
concord
U
مطابقت
matches
U
مطابقت
comporting
U
مطابقت کردن
legality
U
مطابقت باقانون
legality
U
مطابقت با قانون
matches
U
مطابقت کردن
copy fitting
U
مطابقت کپی
evidence of conformity
U
دلیل مطابقت
match
U
مطابقت کردن
comports
U
مطابقت کردن
comport
U
مطابقت کردن
comported
U
مطابقت کردن
meet
U
مطابقت کردن
meets
U
مطابقت کردن
constitutionality
U
مطابقت با قانون اساسی
canonicity
U
مطابقت باقانون شرع
conventionality
U
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
agreeing
U
اشتی دادن مطابقت کردن
fall in
U
مطابقت کردن موافق شدن
agree
U
اشتی دادن مطابقت کردن
mismatch
U
بهم نخوردن عدم مطابقت
agrees
U
اشتی دادن مطابقت کردن
conformed
U
مطابقت کردن وفق دادن
conform
U
مطابقت کردن وفق دادن
classicality
U
مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
conforming
U
مطابقت کردن وفق دادن
conforms
U
مطابقت کردن وفق دادن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
fashionableness
U
توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
standarize
U
با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
settle for
<idiom>
U
موافقت با
acquiescence
U
موافقت
agreements
U
موافقت
sympathy
U
موافقت
sympathies
U
موافقت
congruity
U
موافقت
assentation
U
موافقت
agreeableness
U
موافقت
agreeability
U
موافقت
accompt
U
موافقت
agreement
U
موافقت
consentaneity
U
موافقت
congeniality
U
موافقت
entente
U
موافقت
concurrence
U
موافقت
accords
U
موافقت
consents
U
موافقت
accorded
U
موافقت
accord
U
موافقت
keeping
U
موافقت
accordance
U
موافقت
approbation
U
موافقت
approval
U
موافقت
ententes cordiales
U
موافقت
ententes
U
موافقت
consenting
U
موافقت
unions
U
موافقت
accommodating
U
موافقت
adhesion
U
موافقت
consent
U
موافقت
understanding
U
موافقت
understandings
U
موافقت
consented
U
موافقت
union
U
موافقت
accommodation
U
تطبیق موافقت
treaties
U
موافقت نامه
accommodations
U
تطبیق موافقت
disagreement
U
عدم موافقت
acquiesce
U
موافقت کردن
assentient
U
موافقت دهنده
treaty
U
موافقت نامه
disagreements
U
عدم موافقت
approbate
U
موافقت کردن
accomodate
U
موافقت کردن
non compliance
U
عدم موافقت
non concurrence
U
عدم موافقت
non placer
U
موافقت نمیشود
propitiousness
U
موافقت مساعدت
quota agreement
U
موافقت سهمیه
to come in to line
U
موافقت کردن
to come to an agreement
U
موافقت پیداکردن
to look after
موافقت کردن
no go
<idiom>
U
موافقت نکردن
come to terms
<idiom>
U
به موافقت رسیدن
go along
<idiom>
U
موافقت کردن
non cincurrence
U
عدم موافقت
verbal agreement
U
موافقت شفاهی
compliable
U
قابل موافقت
concordat
U
موافقت نامه
congruency
U
موافقت تناسب
gentlemen's agreement
U
موافقت شرافتمندانه
homologate
U
موافقت کردن
implicit agreement
U
موافقت ضمنی
incompliance
U
عدم موافقت
incongrvity
U
عدم موافقت
in league with
<idiom>
U
موافقت مخفیانه
nonconformity
U
عدم موافقت
grants
U
موافقت کردن
consented
U
موافقت کردن
consent
U
موافقت کردن
admit
موافقت کردن
assent
U
موافقت کردن
assented
U
موافقت کردن
assenting
U
موافقت کردن
assents
U
موافقت کردن
accede
U
موافقت کردن
concurs
U
موافقت کردن
granted
U
موافقت کردن
grant
U
موافقت کردن
accords
U
موافقت کردن
accorded
U
موافقت کردن
accord
U
موافقت کردن
complied
U
موافقت کردن
concur
U
موافقت کردن
concurred
U
موافقت کردن
concurring
U
موافقت کردن
consents
U
موافقت کردن
consenting
U
موافقت کردن
acceded
U
موافقت کردن
endorsements
U
موافقت تایید
gibes
U
موافقت کردن
approving
U
موافقت کردن
jibe
U
موافقت کردن
jibed
U
موافقت کردن
jibes
U
موافقت کردن
jibing
U
موافقت کردن
agreement
U
موافقت نامه
comply
U
موافقت کردن
complies
U
موافقت کردن
agreements
U
موافقت نامه
congruence
U
موافقت تناسب
endorsement
U
موافقت تایید
approves
U
موافقت کردن
accedes
U
موافقت کردن
acceding
U
موافقت کردن
approve
U
موافقت کردن
condescension
U
تمکین موافقت
complying
U
موافقت کردن
in keeping with
<idiom>
U
مشابه ،موافقت کردن
to come to terms
U
سازش یا موافقت پیداکردن
to a to a proposal or opinion
U
باپیشنهادیاعقیدهای موافقت کردن
consents
U
موافقت رضایت دادن
in agreement with somebody
U
با کسی موافقت داشتن
to fall in
U
فروکشیدن موافقت کردن
to strike a bargain
U
درمعامله موافقت پیداکردن
trade agreement
U
موافقت نامه تجاری
collogue
U
موافقت دروغی کردن
wage agreement
U
موافقت نامه دستمزد
come to an agreement
U
موافقت پیدا کردن
assents
U
رضایت دادن موافقت
unity
U
شراکت موافقت واحد
assented
U
رضایت دادن موافقت
incongruousness
U
عدم موافقت یا تطابق
approval to the majority
U
با اکثریت موافقت کردن
arbitration agreement
U
موافقت نامه داوری
consented
U
موافقت رضایت دادن
assenting
U
رضایت دادن موافقت
consent
U
موافقت رضایت دادن
geneva convention
U
موافقت نامه ژنو
as previously agreed upon
<adv.>
U
همینطور که قبلا موافقت شد
mutilateral agreement
U
موافقت چند جانبه
consenting
U
موافقت رضایت دادن
to agree on something
U
موافقت کردن با چیزی
bond
U
تعهد موافقت نامه
overwrite
U
باپرداخت موافقت کردن
disgreement
U
عدم موافقت اختلاف
approbate
U
پسندیدن موافقت کردن
to be in disagreement
[with somebody]
U
موافقت نکردن
[با کسی]
assent
U
رضایت دادن موافقت
to go in with
U
ملحق شدن با موافقت کردن با
to givein one's a.
U
موافقت خودرا اعلام کردن
it depends on his approval
U
منوط به موافقت و تصویب اوست
acquiesced
U
رضایت دادن موافقت کردن
to assent
U
مورد موافقت قرار دادن
agrees
U
موافقت کردن موافق بودن
agreeing
U
موافقت کردن موافق بودن
agree
U
موافقت کردن موافق بودن
acquiesces
U
رضایت دادن موافقت کردن
bretton woods agreement
U
موافقت نامه برتن وودز
protocols
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
lip service
<idiom>
U
تنها زبونی موافقت کردن
to be at strife
[with somebody]
[over something]
U
موافقت نکردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
U
موافقت نکردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be split
[over something]
[with somebody]
U
موافقت نکردن
[با کسی]
[سر چیزی]
acquiescing
U
رضایت دادن موافقت کردن
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
consented
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consenting
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com