English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bluntness U عدم رعایت نزاکت یاتعارف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
without regard for decency U بدون رعایت نزاکت یاادب
indelicately U بدون رعایت نزاکت یا فرافت
floweriness U اراستگی باعبارات پرصنعت یاتعارف امیز
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
etiquette U نزاکت
tactlessly U بی نزاکت
tactless U بی نزاکت
discourteous U بی نزاکت
propriety U نزاکت
suavity U نزاکت
graceless U بی نزاکت
civility U نزاکت
politesse U نزاکت
courtesies U نزاکت
courtesy U نزاکت
tact U نزاکت
indecorous U بی نزاکت
gentilesse U نزاکت
courteousness U نزاکت
comity U نزاکت
indelicate U بی نزاکت
boorish U بی نزاکت
unceremoniously U بی نزاکت
unceremonious U بی نزاکت
polite U با نزاکت
politer U با نزاکت
politest U با نزاکت
attention U ادب و نزاکت
mense U نزاکت افتخار
attentions U ادب و نزاکت
ungracious U خارج از نزاکت
discourtesy U عدم نزاکت
international etiquette U نزاکت بین المللی
indelicate language U سخن خارج از نزاکت
improper U بیجا خارج از نزاکت
international comity U نزاکت بین المللی
mense U نزاکت داشتن مزین ساختن
facetiae U مطایبات شوخیهای خارج از نزاکت
riskiness U بیم زیان عدم نزاکت
courtliness U نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
bon ton U روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
respect U رعایت
observancy U رعایت
consideration U رعایت
formally U با رعایت
respects U رعایت
observance U رعایت
ovservation U رعایت
observingly U با رعایت
considerations U رعایت
to pass by any thing U رعایت نکردن
to go through U رعایت کردن
observe silence U رعایت سکوت
inobservance U عدم رعایت
disrespect U عدم رعایت
regardful U رعایت کننده
regard for others U رعایت دیگران
non observance of ..... U عدم رعایت .....
non compliance U عدم رعایت
keep to U رعایت کردن
ceremoniousness U رعایت تعارف
nonconformity U عدم رعایت
observing U رعایت کردن
observe U رعایت کردن
heed U ملاحظه رعایت
observed U رعایت کردن
heeding U ملاحظه رعایت
heeded U ملاحظه رعایت
observes U رعایت کردن
regards U رعایت توجه
regard U رعایت توجه
regarded U رعایت توجه
legality U رعایت قانون
esteem U رعایت ارزش
heeds U ملاحظه رعایت
economised U رعایت اقتصاد کردن
economises U رعایت اقتصاد کردن
to stand U چیزیرادقیقا رعایت کردن
inobservance of a law U عدم رعایت قانون
multitudinism U رعایت حال توده
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
observantly U از روی ملاحظه و رعایت
in deference to U بملاحظه برای رعایت
to go to U رعایت کردن گذشتن از
respectfulness U رعایت احترام وادب
formalism U رعایت ائین و اداب
economising U رعایت اقتصاد کردن
breach of propriety U عدم رعایت اداب
regards U رعایت راجع بودن به
formality U رعایت اداب ورسوم
circuit discipline U رعایت انضباط مدار
gradualism U رعایت اصول تدریج
regarded U رعایت راجع بودن به
regard U رعایت راجع بودن به
economization U رعایت اصول اقتصادی
observe silence U سکوت را رعایت کنید
fashionableness U رعایت سبک پسندیده
economizes U رعایت اقتصاد کردن
economized U رعایت اقتصاد کردن
for short U برای رعایت اختصار
economize U رعایت اقتصاد کردن
disregard U اعتنا نکردن عدم رعایت
roughly speaking U تقریبا بدون رعایت دقت
disregards U اعتنا نکردن عدم رعایت
indecorum U عدم رعایت ایین معاشرت
welfare U رعایت کردن خدمات اجتماعی
red tapism U رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucracy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucrasy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
unconventionality U عدم رعایت اداب و رسوم
disregarding U اعتنا نکردن عدم رعایت
hardshell U سخت در رعایت ایین دینی
disregarded U اعتنا نکردن عدم رعایت
quite the thing U رعایت کننده سبک روز
bureaucracies U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
moralism U رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
Protocol must be observed. U تشریفات باید رعایت شود
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
expressionist U هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
expressionism U هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
prettyism U اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
bureaucrat U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
bureaucrats U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
red tapery U رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
internationalism U عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
ceremonialist U کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
to respect oneself U رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
pacts U قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pact U قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
injunctions U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
interfaces U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com