English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quiet U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
quietest U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
buzz U ایجاد صدای بلند
buzzes U ایجاد صدای بلند
buzzing U ایجاد صدای بلند
bleeps U ایجاد صدای اخطار
bleeping U ایجاد صدای اخطار
bleeped U ایجاد صدای اخطار
swisher U ایجاد کننده صدای فش فش
bleep U ایجاد صدای اخطار
buzzed U ایجاد صدای بلند
screak U صدای گوشخراش ایجاد کردن
screeck U صدای گوشخراش ایجاد کردن
loud tone horn U بوق با صدای زیاد
whish U : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
plash U صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
splutter U صدای چلپ وچلوپ زیاد
spluttered U صدای چلپ وچلوپ زیاد
spluttering U صدای چلپ وچلوپ زیاد
splutters U صدای چلپ وچلوپ زیاد
buzzer U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thump U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
bridging U ایجاد پل
create U ایجاد
production U ایجاد
constructions U ایجاد
creating U ایجاد
generations U ایجاد
creates U ایجاد
origination U ایجاد
generation U ایجاد
construction U ایجاد
productions U ایجاد
developments U ایجاد
creation U ایجاد
creations U ایجاد
authorship U ایجاد
development U ایجاد
salivation U ایجاد بزاق
amounts U ایجاد مجموعی از...
amounting U ایجاد مجموعی از...
amounted U ایجاد مجموعی از...
amount U ایجاد مجموعی از...
looping U ایجاد حلقه
originationu U ایجاد ابداع
originative U ایجاد کننده
forms U ایجاد یک شکل
rainmaking U ایجاد باران
vacuolation U ایجاد حفره
wealth creation U ایجاد ثروت
capital creation U ایجاد سرمایه
mythopoeia U ایجاد افسانه
stockades U ایجاد مانع
stockade U ایجاد مانع
scandalization U ایجاد افتضاح
windowing U ایجاد پنجره
form U ایجاد یک شکل
housing U ایجاد مسکن
structuralization U ایجاد ساختمان
surging U ایجاد موج
stylization U ایجاد سبک
pitting U ایجاد حفره
construct U ساختن یا ایجاد
constructed U ساختن یا ایجاد
constructing U ساختن یا ایجاد
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
system generation U ایجاد سیستم
constructs U ساختن یا ایجاد
worker U ایجاد کننده
obstructions U ایجاد مانع
obstruction U ایجاد مانع
screech U ایجاد کردن
stimulation U ایجاد محرک
pupation U ایجاد شفیره
orogenesis U ایجاد کوه
pustulation U ایجاد جوش
lactation U ایجاد شیر
grounding U ایجاد زمین
preclusion U ایجاد مانع
spermatogenesis U ایجاد نطفه
spiculation U ایجاد خار
territorialization U ایجاد ناحیه
configure U ایجاد پیکربندی
lenticulation U ایجاد عدسی
hypnogenesis U ایجاد خواب
creation of money U ایجاد پول
creating U ایجاد کردن
creates U ایجاد کردن
average U ایجاد میانگین
averaged U ایجاد میانگین
averages U ایجاد میانگین
rake in the money <idiom> U ایجاد تعجب
engenders U ایجاد کردن
polarization U ایجاد دو قطب
furunculosis U ایجاد کورک
engender U ایجاد کردن
engendered U ایجاد کردن
contouring U ایجاد طرح
creation date U تاریخ ایجاد
make waves <idiom> U ایجاد دردسر
engendering U ایجاد کردن
lacrimation U ایجاد اشک
averaging U ایجاد میانگین
screeched U ایجاد کردن
causer U ایجاد کننده
formed U ایجاد یک شکل
irruption U ایجاد ناگهانی
isochronism U ایجاد همزمانی
develops U ایجاد کردن
develop U ایجاد کردن
screeches U ایجاد کردن
resonances U ایجاد طنین
money creation U ایجاد پول
create U ایجاد کردن
screeching U ایجاد کردن
resonance U ایجاد طنین
strike off U بی زحمت ایجاد شدن
obstruct U ایجاد مانع کردن
goiterogenic U ایجاد کننده گواتر
put out U منتشرساختن ایجاد کردن
mirrored U ایجاد کپی دقیق
modelling U ایجاد مدلهای کامپیوتری
frontogenesis U ایجاد جبهه واحد
steam heating U ایجاد حرارت با بخار
irrupt U ناگهان ایجاد شدن
isochronism U ایجاد تقارن همزمانی
positive prescription U مرور زمان ایجاد حق
creative prescription U مرور زمان ایجاد حق
mirror U ایجاد کپی دقیق
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
pyromania U جنون ایجاد حریق
mushroomed U بسرعت ایجاد کردن
rapprochement U ایجاد روابط حسنه
schismatism U ایجاد جدایی تفرقه
recreative U دوباره ایجاد کننده
ruralization U ایجاد زندگی روستایی
rowdyism U ایجاد سر وصدا و اشوب
holography U ایجاد تصویر لیزری
reflecterize U ایجاد انعکاس کردن
reflectorize U ایجاد انعکاس کردن
radiogenic U ایجاد شده در اثرتشعشع
mushrooming U بسرعت ایجاد کردن
mushrooms U بسرعت ایجاد کردن
inbreed U از یک نژاد ایجاد کردن
goitrogenic U ایجاد کننده گواتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com