Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protext
U
عبارت پیشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
anterior
U
پیشین
apriori
U
پیشین
fore
U
پیشین
primeval
U
پیشین
ci devant
U
پیشین
pristine
U
پیشین
primitive
U
پیشین
one-time
U
پیشین
previous
U
پیشین
antecedents
U
پیشین
antecedent
U
پیشین
ventral
U
پیشین
prior
U
پیشین جلوی
past masters
U
استاد پیشین
past master
U
استاد پیشین
telencephalon
U
مغز پیشین
olden
U
پیشین سابق
the old ways
U
رسمهای پیشین
the magi of old
U
مجوسیان پیشین
the days of old
U
روزگار پیشین
incisor
U
دندان پیشین
early poets
U
شعرای پیشین
foretime
U
روزگار پیشین
primogenitors
U
نیاکان پیشین
cerebrums
U
مغز پیشین
langsyne
U
در روزگار پیشین
cerebra
U
مغز پیشین
instatu quo
U
بحالت پیشین
cerebrum
U
مغز پیشین
incisive tooth
U
دندان پیشین
antecendent phenomenon
U
پدیده پیشین
paleocrystic
U
یخ بسته از زمانهای پیشین
old boy
U
دانش آموز پیشین
former
U
قالب گیر پیشین
old boys
U
دانش آموز پیشین
incisive
U
دندان پیشین ثنایا
orbital frontal cortex
U
قشر پیشین حدقهای
Dahomey
U
نام پیشین کشور بنین
to run the f.
U
جاده پیشین رادوباره رفتن
to rest on ones laurels
U
بجایزههای پیشین خودخرسند بودن
track record
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
constable of france
U
فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
track records
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
prestation
U
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
sanhedrim
U
سهندرین :دادگاه وشورای عالی بنی اسرائیل دراورشلیم درزمانهای پیشین
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
phrases
U
عبارت
phrased
U
عبارت
clause
U
عبارت
clauses
U
عبارت
expressions
U
عبارت
wordage
U
عبارت
experssion
U
عبارت
cl
U
عبارت
phrase
U
عبارت
terming
U
عبارت
word
U
عبارت
worded
U
عبارت
expression
U
عبارت
term
U
عبارت
statement
U
عبارت
statements
U
عبارت
termed
U
عبارت
range expression
U
عبارت دامنه
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
mathematical term
U
عبارت
[ریاضی]
relational expression
U
عبارت رابطهای
term
U
عبارت
[ریاضی]
an idiomatic experssion
U
عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase
U
عبارت تعجبی
put into words
U
به عبارت دراوردن
assignment statement
U
عبارت گمارشی
affirmative
U
عبارت مثبت
passage
U
عبارت فقره
passages
U
عبارت فقره
paragrapher
U
عبارت نویس
wording
U
عبارت سازی
phraseologist
U
عبارت پرداز
doxology
U
عبارت تسبیحی
context style of a expression
U
سیاق عبارت
prolixity
U
عبارت زاید
involution
U
پیچدارکردن عبارت
quotation
U
اقتباس عبارت
colloquialisms
U
عبارت مصطلح
trinomial
U
دارای سه عبارت
videlicet
U
به عبارت دیگر
phraseology
U
عبارت پردازی
term
U
جمله عبارت
to wit
<adv.>
U
به عبارت دیگر
namely
<adv.>
U
به عبارت دیگر
Namely …viz …it consists of…
U
عبارت است از ...
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
in fact
U
به عبارت دیگر
termed
U
جمله عبارت
expressions
U
افهار عبارت
To phrase.
U
به عبارت در آوردن
quotations
U
اقتباس عبارت
colloquialism
U
عبارت مصطلح
terming
U
جمله عبارت
expression
U
افهار عبارت
the letter of the law
U
عبارت قانون
passage
U
عبارت منتخبه از یک کتاب
facies
U
عبارت مشخص یک طبقه
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
passages
U
عبارت منتخبه از یک کتاب
mixed mode experssion
U
عبارت امیخته یاب
metaphraze
U
به عبارت دیگر در آوردن
landed a
U
که عبارت از زمین است
limitation clause
U
عبارت تعیین حدود
i.e
U
مخفف به عبارت دیگر
qualificative
U
کلمه یا عبارت توصیفی
locution
U
سبک عبارت پردازی
to express in worde
U
به سخن یا عبارت دراوردن)
locutions
U
سبک عبارت پردازی
pull out quote
U
عبارت استخراج شده
verbalism
U
عبارت بی معنی پرحرفی
phrases
U
فراز عبارت سازی
escalation
U
ماده یا عبارت تعدیل
phrased
U
فراز عبارت سازی
phrase
U
فراز عبارت سازی
locus classicus
U
عبارت نمونه ادبی
anastrophe
U
تعویض کلمات یک عبارت
lambs wool
U
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
b. and b
U
مخفف عبارت 'breakfast and bed'
B.Sc
U
مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
anastrophe
U
قلب عبارت کلمات مقلوب
equation of exchange
U
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
anaphora
U
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
fisher equation
U
این رابطه عبارت است از :
restrictive
U
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
worid
U
عبارت پیغام خبر قول عهد
C.A.B
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
florulent
U
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
C.A.B.s
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
tongue-twister
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister
U
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
Afro-American
U
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
invert
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
well turned
U
خوب ادا شده خوش عبارت
irishism
U
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
inverts
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
to knock head
U
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
C.I.A
U
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
semicolon
U
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
branches
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
statements
U
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
kotow
U
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow
U
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
vigmette
U
ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
haplography
U
اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
statement
U
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
mutatis mutandis
U
عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
U
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
branch
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
gong
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
paragram
U
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
hatched moulding
U
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
end
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
demurrer
U
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
gongs
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
ended
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
objected
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect objects
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
objects
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
kedgeree
U
خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
ignoratio elenchi
U
سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
good offices
U
عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
non destructive cursor
U
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
predicate
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
optimize
U
برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
predicating
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
IF statement
U
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
leitmotif
U
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
IF statement
U
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
leitmotive
U
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
algebra
U
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com