English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paragrapher U عبارت نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
Other Matches
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
expression U عبارت
termed U عبارت
terming U عبارت
phrased U عبارت
wordage U عبارت
expressions U عبارت
statement U عبارت
cl U عبارت
experssion U عبارت
worded U عبارت
word U عبارت
statements U عبارت
term U عبارت
phrase U عبارت
clauses U عبارت
clause U عبارت
phrases U عبارت
termed U جمله عبارت
involution U پیچدارکردن عبارت
term U جمله عبارت
protext U عبارت پیشین
in fact U به عبارت دیگر
Verbosity. Rhetoric. U عبارت پردازی
doxology U عبارت تسبیحی
colloquialism U عبارت مصطلح
namely <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
an idiomatic experssion U عبارت اصطلاحی
the letter of the law U عبارت قانون
an exclamatory phrase U عبارت تعجبی
terming U جمله عبارت
colloquialisms U عبارت مصطلح
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
Namely …viz …it consists of… U عبارت است از ...
To phrase. U به عبارت در آوردن
phraseologist U عبارت پرداز
context style of a expression U سیاق عبارت
wording U عبارت سازی
trinomial U دارای سه عبارت
assignment statement U عبارت گمارشی
quotations U اقتباس عبارت
expressions U افهار عبارت
range expression U عبارت دامنه
put into words U به عبارت دراوردن
term U عبارت [ریاضی]
mathematical term U عبارت [ریاضی]
affirmative U عبارت مثبت
relational expression U عبارت رابطهای
expression U افهار عبارت
prolixity U عبارت زاید
quotation U اقتباس عبارت
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
phraseology U عبارت پردازی
passage U عبارت فقره
passages U عبارت فقره
passage U عبارت منتخبه از یک کتاب
escalation U ماده یا عبارت تعدیل
passages U عبارت منتخبه از یک کتاب
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
phrased U فراز عبارت سازی
limitation clause U عبارت تعیین حدود
to express in worde U به سخن یا عبارت دراوردن)
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
phrases U فراز عبارت سازی
landed a U که عبارت از زمین است
verbalism U عبارت بی معنی پرحرفی
locution U سبک عبارت پردازی
facies U عبارت مشخص یک طبقه
i.e U مخفف به عبارت دیگر
pull out quote U عبارت استخراج شده
anastrophe U تعویض کلمات یک عبارت
metaphraze U به عبارت دیگر در آوردن
phrase U فراز عبارت سازی
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
locutions U سبک عبارت پردازی
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
lambs wool U که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
anastrophe U قلب عبارت کلمات مقلوب
B.Sc U مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
equation of exchange U به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
b. and b U مخفف عبارت 'breakfast and bed'
fisher equation U این رابطه عبارت است از :
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
well turned U خوب ادا شده خوش عبارت
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
tongue twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
tongue-twisters U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
worid U عبارت پیغام خبر قول عهد
inverting U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
florulent U خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
inverts U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
invert U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
irishism U عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
C.I.A U مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
to knock head U چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
statement U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
semicolon U که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
mutatis mutandis U عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
haplography U اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
vigmette U ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] U خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
kowtow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
statements U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
chirographer U خط نویس
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
demurrer U عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gongs U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gong U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
hatched moulding U گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
songwriter U سرود نویس
sign writer U لوحه نویس
annalist U تاریخچه نویس
stenograph U تند نویس
allegorist U تمثیل نویس
affiant U گواهی نویس
scrabbler U مسوده نویس
acceptor U قبولی نویس
sign writer U تابلو نویس
anecdotist U حکایت نویس
scholiast U حاشیه نویس
annotator U حاشیه نویس
letter writer U کاغذ نویس
foul copy U چرک نویس
fictionist U داستان نویس
fictionist U افسانه نویس
fabulist U افسانه نویس
fabler U افسانه نویس
essayist U مقاله نویس
mythographer U اسطوره نویس
natural historian U تاریخ نویس
epistoler U نامه نویس
endorser U پشت نویس
endorser U فهر نویس
gazetteer U مجله نویس
gazetteer U روزنامه نویس
letter writer U نامه نویس
magazin U مجله نویس
magazinist U مجله نویس
lapicide U سنگ نویس
magazinist U مقاله نویس
inker U مرکب نویس
magniloquent U قلنبه نویس
odist U قصیده نویس
idyllist U قصیده نویس
head liner U سرصفحه نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
geneologist U شجره نویس
orthographer U درست نویس
endorseer U فهر نویس
proforma U پیش نویس
chronicler U وقایع نویس
calligraphist U خوش نویس
calligrapher U خوش نویس
prosaist U نثر نویس
prosateur U نثر نویس
proser U نثر نویس
proverbialist U مثل نویس
aphorist U پند نویس
aphorist U موجز نویس
rewriter U دوباره نویس
rough or foul copy U چرک نویس
conveyancer U قباله نویس
copyreader U سرمقاله نویس
paper stainer U کتاب نویس
emblematist U مثل نویس
elegist U مرثیه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
editorialist U سرمقاله نویس
dramaturge U درام نویس
dialogist U مکالمه نویس
epistler U رساله نویس
deponent U گواهی نویس
phonographer U صدا نویس
cryptographer U رمز نویس
annotator U تفسیر نویس
novelists U رمان نویس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com