English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
catalytic agent U عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
chemical agent U عامل شیمیایی
vesicant agent U عامل شیمیایی تاول زا
nerve agent U عامل شیمیایی عصبی
smoke agent U عامل شیمیایی دودانگیز
toxic agent U عامل شیمیایی سمی
agent U نماینده عامل شیمیایی خرج
agents U نماینده عامل شیمیایی خرج
interact U فعل وانفعال داخلی داشتن
interacted U فعل وانفعال داخلی داشتن
interacting U فعل وانفعال داخلی داشتن
interacts U فعل وانفعال داخلی داشتن
chemical survey U بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
metaprotein U هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
adjacence or cency U مجاورت
propinquity U مجاورت
vicinity U مجاورت
proximity U مجاورت
vichywater U مجاورت
collateral U در مجاورت هم
contiguity U مجاورت
juxtaposition U مجاورت
neighborhood U مجاورت
abutment U مجاورت
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
neiggourhood U جوار مجاورت
law of contiguity U قانون مجاورت
greenside U در مجاورت زمین
neighbourhoods U همسایگی مجاورت
neighborhoods U همسایگی مجاورت
adjacency U نزدیکی مجاورت
join U در مجاورت بودن
neighbourhood U همسایگی مجاورت
joins U در مجاورت بودن
joined U در مجاورت بودن
vicinage U مجاورت همسایگی
adjacence U نزدیکی مجاورت
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
By a happy coincidence. U دراثر حسن تصادف
windbound U متوقف دراثر باد
to fog off U دراثر رطوبت پوسیدن
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
ether extract U ماده الی محلول دراثر
electrocution U کشتن یا مرگ دراثر برق
companionate U بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
frost hoil U ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
lunitidal U وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
photoglyph U صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
suntans U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
suntan U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
strain hardening U سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
cacogenesis U فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
magnetic materials U اجسام مغناطیسی
golgy tendon organ U اجسام گلژی
hard goods U اجسام سخت
diamagnetic materials U اجسام دیامغناطیسی
ferromagnetic substances U اجسام فرومغناطیسی
somatology U علم اجسام
paramagnetic U اجسام پارامغناطیسی
non magnetic materials U اجسام نامغناطیسی
geniculate bodies U اجسام زانویی
sbend distortion U لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
boggle U دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
moraine U سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
windage U کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
isomer U اجسام متشابه الترکیب
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
dynamics U مبحث حرکت اجسام
general properties of bodies U خواص عمومی اجسام
salvage U انبار اجسام قراضه
salvaging U انبار اجسام قراضه
salvaged U انبار اجسام قراضه
micromotion U حرکت اجسام خرد
salvages U انبار اجسام قراضه
static U وابسته به اجسام ساکن
solids press down U اجسام جامد سوی
statics U مبحث اجسام ایستا
downwash U زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
statics U ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
shiwari U شکستن اجسام سخت درکاراته
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
plastomer U اجسام چند وجهی سخت وجامد
ballistics U علم حرکت اجسام پرتاب شونده
dry measure U مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology U علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
hydrofoils U سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoil U سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
goldstone U جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
sailed U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
cryogenics U سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
sailings U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
concentration cell corrosion U نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
chemic U شیمیایی
chemical sense U حس شیمیایی
chemical U شیمیایی
chemical biological and radiological U شیمیایی
chemicals U شیمیایی
homolysis U تجزیه شیمیایی
chemical energy U انرژی شیمیایی
chemical operations U عملیات شیمیایی
chemical deposits U نهشتهای شیمیایی
chemical defense U پدافند شیمیایی
chemical injection U تزریق شیمیایی
precipitating U رسوب شیمیایی
precipitates U رسوب شیمیایی
chemical industries U صنایع شیمیایی
chemical herbicide U علف کش شیمیایی
chemical kinetics U سینتیک شیمیایی
chemical element U عنصر شیمیایی
chemical fuel U سوخت شیمیایی
chemical survey U تجسس شیمیایی
chemical munition U سلاح شیمیایی
chemical exchange U تبادل شیمیایی
precipitate U رسوب شیمیایی
chemical equilibrium U تعادل شیمیایی
precipitated U رسوب شیمیایی
chemical equivalent U هم ارز شیمیایی
chemical grouting U تزریق شیمیایی
chemical reactor U واکنشگاه شیمیایی
chemical research U پژوهش شیمیایی
decomposition U هوازدگی شیمیایی
chemical shift U جابجایی شیمیایی
chemical species U گونههای شیمیایی
biochemical U زیستی- شیمیایی
chemical weathering U هوازدگی شیمیایی
chemiluminescence U نورتابی شیمیایی
chemism U خاصیت شیمیایی
electrochemical U برقی- شیمیایی
chemisorption U جذب شیمیایی
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
chemotropism U گرایش شیمیایی
galvanic cell U پیل شیمیایی
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
chemical compound U ترکیب شیمیایی
chemical combination U ترکیب شیمیایی
chemical bond U پیوند شیمیایی
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com