Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be the clincher
U
عامل شاخص بودن
to turn the scales
U
عامل شاخص بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
marker
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index
U
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index
U
شاخص بارش شاخص بارندگی
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
target indicator
U
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
indexed sequential file
U
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
critical
U
شاخص
tyupical
U
شاخص
indicator
U
شاخص
aiming post
U
شاخص
gnomon
U
شاخص
indicative
U
شاخص
index number
U
شاخص
dials
U
شاخص
dialled
U
شاخص
dialed
U
شاخص
dial
U
شاخص
level rod
U
شاخص
indexes
U
خط شاخص
indexed
U
شاخص
indexes
U
شاخص
scale
U
شاخص
cephalic index
U
شاخص سر
index
U
شاخص
indexed
U
خط شاخص
index
U
خط شاخص
critical period
U
دوره شاخص
critical region
U
ناحیه شاخص
wage index
U
شاخص دستمزد
critical ratio
U
بهر شاخص
cranial index
U
شاخص جمجمه
number index
U
شاخص عددی
retention index
U
شاخص بازداری
critical values
U
مقادیر شاخص
cross index
U
شاخص متقابل
oddsmaker
U
بازیگر شاخص
levelling staff
U
شاخص تراز
readability index
U
شاخص خوانایی
range indicator
U
شاخص مسافت
characteristic curve
U
منحنی شاخص
characteristic roots
U
ریشههای شاخص
production index
U
شاخص تولید
characteristic equation
U
معادلههای شاخص
bench mark
U
شاخص مبداء
price index
U
شاخص قیمت
bain index
U
شاخص بین
weight index
U
شاخص موزون
compression index
U
شاخص فشارپذیری
polarity indicator
U
شاخص قطب
position indicator
U
شاخص نماها
cost indexes
U
شاخص هزینه
neon indicator
U
شاخص نئونی
aiming stake
U
شاخص کوچک
indexed
U
فهرست شاخص
holotype
U
نمونه شاخص
active index
U
شاخص فعال
index of correlation
U
شاخص همبستگی
indexes
U
فهرست شاخص
group index
U
شاخص گروه
gnomonics
U
فن شاخص سازی
gnomonic
U
وابسته به شاخص
index
U
فهرست شاخص
general index
U
شاخص کلی
tidal bench mark
U
شاخص جزر و مد
sysctlg
U
پرونده شاخص
sundials
U
شاخص افتاب
sundial
U
شاخص افتاب
absorption index
U
شاخص جذب
index of absorption
U
شاخص جذب
indexing
U
شاخص گذاری
index number
U
عدد شاخص
index mark
U
علامت شاخص
index hole
U
سوراخ شاخص
validity index
U
شاخص اعتبار
system catalog
U
پرونده شاخص
index register
U
ثبات شاخص
gnomon
U
شاخص شرعیات
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
difficulty index
U
شاخص دشواری
aiming light
U
چراغ شاخص
discrimination index
U
شاخص افتراق
toughness index
U
شاخص نرمی
aiming post light
U
چراغ شاخص
economic index
U
شاخص اقتصادی
seasonal index
U
شاخص فصلی
indicator
U
شاخص اندازه
vital index
U
شاخص حیاتی
indicator gate
U
دریچه شاخص
aiming post sleeve
U
روپوش شاخص
roughness index
U
شاخص زبری
indicator electrode
U
الکترود شاخص
indicator
U
نمایشگر شاخص
statistics
U
شاخص امار
aiming post sleeve
U
غلاف شاخص
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
array index number
U
عدد شاخص ارایه
index of multiple correlation
U
شاخص همبستگی چندگانه
range markers
U
چراغ شاخص مسیر
laspeyres price index
U
شاخص قیمت لاسپیرز
isoheyt
U
خط شاخص نقاط هم باران
characteristic expansion time
U
زمان شاخص انبساط
pre indexing
U
شاخص گذاری قبلی
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
indexed list
U
لیست شاخص دار
indexed array
U
ارایه شاخص دار
indexed address
آدرس شاخص دار
map index
U
فهرست شاخص نقشه ها
colminator
U
دوربین شاخص توپ
index of real wages
U
شاخص دستمزدهای واقعی
symbol
U
رمز اشاره شاخص
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
producer price index
U
شاخص قیمت تولیدی
cost of living index
U
شاخص هزینه زندگی
respiratory exchange index
U
شاخص بهره تنفسی
renewal index
U
شاخص قابل تجدید
beach flag
U
پرچم شاخص اسکله
air pollution index
U
شاخص الودگی هوا
index of wholesale prices
U
شاخص قیمتهای عمده فروشی
consistency index
U
شاخص تغییر شکل پذیری
gates opening indicator
U
شاخص باز شدن دریچه ها
randie branching index
U
شاخص شاخه زنی رندیچ
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
critical flicker frequency
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of retail prices
U
شاخص قیمتهای خرده فروشی
tidemark
U
میله شاخص جزر ومد
tidemarks
U
میله شاخص جزر ومد
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
wholesale price index
U
شاخص قیمت عمده فروشی
cff
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
plimsoll mark
U
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
index addressing
U
نشان دهی شاخص دار
index linked insurance
U
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
pathognomonic
U
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
range marker
U
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
paasche price index
U
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
compliance index
U
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
system indicator
U
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
local color
U
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic
U
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com