Perdic | عاشق اینست که سگ نگاهدارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 86 (6 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	She loves to have a lot of doges . U	عاشق اینست که سگ نگاهدارد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	here it is U	اینست
	it is my wish that U	میل من اینست که
	it is only his way U	حالش اینست
	it is my wish that U	خواهش من اینست که
	it is habitual with me to.... U	خویاعادت من اینست
	it is our pleasure to U	اراده ما اینست که
	here is my book U	اینست کتاب من
	the remedy lies in this U	چاره ان اینست
	iam of the opinion that U	نظر من اینست که
	strange to say U	یک چیزغریب اینست
	the mischief of it is that' U	خرابی ان اینست که
	it is because U	برای اینست که
	in point of fact U	حقیقت امر اینست که
	This is mainly because ... U	دلیل اصلی آن اینست که ...
	The fact is that… U	قدر مسلم اینست که ...
	The fact of the matter is. . . . . . . U	حقیقت امر اینست که ...
	he thinks to deceive you U	قصدش اینست شمارابفریبد
	i am nat my last shifts U	اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
	we make it a rule to U	قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
	my recollectio of it is U	انچه من بیادمی اورم اینست
	Every one is supposed to know to read and write . U	فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
	imeant that he is kind U	مقصودم اینست که ادم مهربانی است
	The moral of the story is that … U	نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
	as a matter of fact U	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
	The moral point of this story is that… U	مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
	If this is your problem , it is no problem , it is no problem . U	اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
	love some U	عاشق
	loveerless U	بی عاشق
	swain U	عاشق
	leman U	عاشق
	inamorata U	زن عاشق
	amorist U	عاشق
	lovers U	عاشق
	amorous U	عاشق
	lover U	عاشق
	inamorato U	عاشق
	goo goo U	عاشق
	amonrist U	عاشق
	To fall in love (with someone). U	عاشق شدن
	head over heel in love <idiom> U	یک دل نه صد دل عاشق شدن
	philobiblic U	عاشق کتاب
	to be in love U	عاشق بودن
	in love <idiom> U	عاشق شدن
	shutterbug U	عاشق عکاسی
	plighted lovers U	دو تن عاشق ومعشوق
	lover like U	عاشق وار
	amative U	عاشق پیشه
	amorist U	عاشق پیشه
	kleptomaniac U	عاشق سرقت
	f. of books U	عاشق کتاب
	fall in love with U	عاشق شدن به
	adoring U	عاشق شدن
	adores U	عاشق شدن
	adored U	عاشق شدن
	adore U	عاشق شدن
	philharmonic U	عاشق موسیقی
	paramour U	عاشق معشوقه
	narcissist U	عاشق خود
	kleptomaniacs U	عاشق سرقت
	pop goes the weasel U	یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
	fall for <idiom> U	خیلی عاشق بودن
	fall in love with <idiom> U	عاشق کسی شدن
	side with <idiom> U	عاشق چیزی بودن
	outdoorsy <adj.> U	عاشق هوای آزاد
	sweet on <idiom> U	عاشق کسی شدن
	to fall in love [with somebody] U	عاشق [کسی] شدن
	to fall in love with a woman U	بزنی عاشق شدن
	adorer U	ستایش کننده عاشق
	to fall in love with a woman U	عاشق زنی شدن
	stagestruck U	عاشق صحنه نمایش
	narcissus U	جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
	love U	عشق داشتن عاشق بودن
	lovelorn U	عاشق دلخسته غمزده عشق
	loved U	عشق داشتن عاشق بودن
	To fall in love at first sight. U	بانگاه اول عاشق شدن
	stage-struck U	عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
	loves U	عشق داشتن عاشق بودن
	judy U	در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
	He doesnt do it for our black eyes. U	عاشق چشم وابروی ماکه نیست
	bibliophile U	کتاب جمع کن عاشق شکل وفاهر کتب
	aegisthus U	فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
	in love - engaged - married U	عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
	to turn somebody's head <idiom> U	کسی را دیوانه وار عاشق خود کردن [اصطلاح مجازی]
	abram's law U	این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
	stuck on <idiom> U	دیوانه چیزی شدن ،عاشق چیزی شدن

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy