English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
northbound U عازم شمال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
northing U عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
northeast U شمال شرقی شمال شرق
north west U شمال غرب شمال غربی
north north east U میان شمال و شمال خاور
north east U شمال شرق شمال شرقی
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
north-west U شمال غربی در شمال غرب
northwest U شمال غرب شمال غربی
holarctic U وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
westbound U عازم
he set out for the village U عازم ده شد
goer U عازم
embarking U عازم شدن
embarked U عازم شدن
embark U عازم شدن
stouten U عازم شدن
southbound U عازم جنوب
embarks U عازم شدن
destined U عازم براه
pull out U عازم شدن
pull-out U عازم شدن
skidoo U عازم شدن
going U رایج عازم
skiddoo U عازم شدن
set out U عازم شدن
leadoff U عازم شدن
pull-outs U عازم شدن
leave U عازم شدن
off U مقابل عازم
off U عازم بسوی
leaving U عازم شدن
to set out U عازم شدن [گردش]
bound U عازم رفتن مهیا
to head off U عازم شدن [گردش]
we left for paris U عازم پاریس شدیم
ocean bound U عازم دریا یااقیانوس
earth-bound U عازم کرهی زمین
outstand U عازم دریا شدن
to start on a journey U عازم سفری شدن
put out U از ساحل عازم شدن
vamoose U بسرعت عازم شدن
start on the journey U عازم سفر شدن
outbound U عازم ناحیه دور دست
out bound U عازم بیرون رفتن از بندر
mog U عازم شدن دزدانه رفتن
putting U تعبیرکردن عازم کاری شدن
head U عازم شدن سرپل گرفتن
put U تعبیرکردن عازم کاری شدن
puts U تعبیرکردن عازم کاری شدن
homecoming U عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecomings U عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
north <adj.> U شمال
north U شمال
northerly U شمال
north U در شمال
north east U در شمال خاور
ina northerly direction U سوی شمال
north wind U باد شمال
north west U شمال باختر
north east U شمال خاور
northeast U شمال خاوری
NW U شمال غربی
north-eastern U از شمال خاوری
the north pole U قطب شمال
north-eastern U رو به شمال شرق
north U باد شمال
northwest U شمال باختری
northwardly U سوی شمال
northeastward U شمال شرقی
northeastern U شمال شرقی
Libya U شمال افریقا
northern U ساکن شمال
north-westerly U شمال غربی
compass north U شمال مغناطیسی
north westerly U در شمال باختر
north westerly U شمال غربی
north-east U شمال شرق
north western U شمال غربی
north-western U شمال غربی
arcturus U نگهبان شمال
north easterly U شمال شرقی
northwestern U شمال غربی
true north U شمال واقعی
magnetic north U شمال مغناطیسی
true north U شمال جغرافیایی
true north U شمال حقیقی
compass rose U شمال نما
north-easterly U شمال شرقی
north U روبه شمال
North Pole U قطب شمال
grid north U شمال شبکه
epsilon bootis U رایت شمال
northerner U اهل شمال
north-west U شمال غرب
northerners U اهل شمال
arctic U قطب شمال
north-westerly U در شمال باختر
northerly U به سمت شمال
northwestwards U بطرف شمال غربی
NW U مخفف شمال غرب
northernmost U دورترین محل در شمال
northwester U طوفان شمال غربی
magnetic north pole U قطب شمال مغناطیسی
northward U بسوی شمال شمالا
north-eastern U به سوی شمال شرق
rubicon U رودی در شمال ایتالیا
Arctic Circle U مدار قطب شمال
smew U مرغابی شمال اروپاواسیا
upstater U اهل شمال استان
northwester U باد شمال غربی
Nordic U وابسته به شمال اروپا
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
north light roof U بام شمال نور
north easter U باد شمال خاور
celestial north pole U قطب شمال عالم
compass north U شمال قطب نما
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
norther U بیشتر بطرف شمال
northwards U بسوی شمال شمالا
northeastward U بطرف شمال شرقی
northeastern U مربوط به شمال شرقی
northwardly U بطرف شمال شمالی
northeaster U نسیم شمال شرقی
northeaster U باد شمال خاوری
north wester U باد شمال باختر
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
arctic U وابسته بقطب شمال سرد
uptown U واقع در محلات شمال شهر
polar U وابسته به قطب شمال وجنوب
lemming U موش صحرایی قطب شمال
narwhal U نهنگ دریایی قطب شمال
barbary U کشوران اسلامی شمال افریقا
low dutch U زبان شمال المان و هلندی
narwhale U نهنگ دریایی قطب شمال
moors U اهل شمال افریقا مسلمان
narwal U نهنگ دریایی قطب شمال
steelhead U ماهی ازاد شمال امریکا
moored U اهل شمال افریقا مسلمان
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
moor U اهل شمال افریقا مسلمان
moorish U وابسته به اهالی شمال افریقا
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
inkberry U درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander U اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
north-eastern U وابسته به شمال شرق ایالات متحده
The aircrafts was flying in a northerly direction. U هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
bald eagle U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagles U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
new england U نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
azimuth U نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
wimp U آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Hispano-Moresque U [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
lapland U ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
arcturus U نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
upstate U وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com