Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
visionless
U
عاری از تطور والهام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transformism
U
نظریه تطور
transformational theory
U
نظریه تطور
irrationlism
U
اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
baring
U
عاری
barren
<adj.>
U
عاری
barer
U
عاری
fogless
U
عاری از مه
bare of
U
عاری از
bankrupt of
U
عاری از
naked of
U
عاری از
barest
U
عاری
bares
U
عاری
devoid
U
عاری
bare
U
عاری
bared
U
عاری
naked
<adj.>
U
عاری
void
U
عاری
heartless
U
عاری ازاحساسات
blate
U
عاری ازاحساسات
devest
U
عاری کردن
emotionless
U
عاری از احساسات
fanciless
U
عاری ازوهم
fanciless
U
عاری ازتصور
fancy free
U
عاری از خیال
truistic
U
عاری از لطف
airless
U
عاری از هوا
riteless
U
عاری از تشریفات
ungraceful
U
عاری از متانت
truthless
U
عاری از حقیقت
unblushing
U
عاری از شرم
unexpressive
U
عاری ازمعنی
lifeless
U
عاری از زندگی
unconscious
U
عاری ازهوش
irresponsible
U
عاری از حس مسئولیت
unbiased
U
عاری ازتعصب
sketchy
U
عاری ازجزئیات
sketchily
U
عاری ازجزئیات
unconsciously
U
عاری ازهوش
denude
U
عاری ساختن
sketchiest
U
عاری ازجزئیات
denuded
U
عاری ساختن
denudes
U
عاری ساختن
denuding
U
عاری ساختن
sketchier
U
عاری ازجزئیات
void
U
بلاتصدی عاری از
prosily
U
بطور عاری از لطافت
resistless
U
عاری از نیروی مقاومت
selfless
U
عاری از نفس پرستی
unmistakable
U
عاری از سوء تفاهم
uninspired
U
عاری از تازگی و لطف
dreamless
U
عاری از خواب دیدن
prosaically
U
بطور عاری ازلطافت
platitudinarian
U
عاری از لطف ومزه
unbias
U
بیغرض عاری ازتعصب
disbranch
U
عاری ازشاخه کردن
freedom from defect
U
عاری بودن ازعیب
fancy free
U
بی علاقه عاری از عشق
useless
U
عاری از فایده باطله
sexless
U
عاری از جذبه یا میل جنسی
vacuity
U
تهی گری عاری بودن
dismantling
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
abstract
جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
abstracting
U
جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
abstracts
U
جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
dismantles
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantle
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantled
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
prosish
U
کسل کننده عاری از لطافت
poker face
U
دارای قیافهی عاری از بیان
hardball
U
فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
of no scruples
U
عاری ازدقت زیاد دراداب ومانندان
abio
U
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
divested
U
محروم کردن عاری کردن
divest
U
محروم کردن عاری کردن
divesting
U
محروم کردن عاری کردن
divests
U
محروم کردن عاری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com