English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
matrix isolation spectroscopy U طیف بینی مجزا شده درماتریس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum U حفرههای بینی پره بینی
distinct U مجزا
ditinct U مجزا
single line U خط مجزا
disjunct U مجزا
apartfrom U مجزا از
discrete U مجزا
distinguishing U مجزا
free-standing U مجزا
abstracted U مجزا
several U مجزا
knock down U مجزا
spot footing U پی مجزا
separable U مجزا
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
abstracts U مجزا کردن
separate U مجزا کردن
discrete packets U بستههای مجزا
isolate U مجزا کردن
decollate U مجزا کردن
lone U مجزا ومنفرد
knock down U مجزا کردن
detached U ستون مجزا
apart U مجزا غیرهمفکر
separates U مجزا کردن
abstracting U مجزا کردن
abstract U مجزا کردن
discrete values U مقادیر مجزا
seclude U مجزا کردن
abstractedly U بطور مجزا
step U واحد مجزا
stepping U واحد مجزا
isle U مجزا کردن
isles U مجزا کردن
single line U ردیف مجزا
separate sewer U شبکه مجزا
separate loading U مهمات مجزا
separate loading U مجزا پرشونده
separate ammunition U مهمات مجزا
discrete source U چشمههای مجزا
discrete particle U ذره مجزا
disassemble U مجزا کردن
isolates U مجزا کردن
individual controls U کنترلهای مجزا
indiscrete U غیر مجزا
isolating U مجزا کردن
separated U مجزا کردن
semidetached U نیمه مجزا
garrison house U پادگان مجزا
unit assembly U یک قطعه مجزا
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
insulates U با عایق مجزا کردن
facility U ساختمان بزرگ مجزا
discretely U بطور مطلق یا مجزا
canalization U به صورت مجزا دراوردن
insulating U با عایق مجزا کردن
insulate U با عایق مجزا کردن
isolated double bond U پیوند دوگانه مجزا
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
individ U بطور مجزا شخصا
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
cut sheet feeder U تغذیه کننده کاغذ مجزا
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
caption code U رمز نویسی با متن مجزا
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
scalar U مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
fanned U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
comma delimited file U فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
fans U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
sue and losse part U عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
cells U تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
pitches U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
cell U تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
pitch U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
trivial segmentation U ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
packet switching U ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
ante-chapel U [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
stereophonic U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
stereos U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
red, green, blue U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
pixel U کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
ten key pad U مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
half U مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
string U سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
registers U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
microprocessor U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
insulate U مجزا کردن روپوش دار کردن
insulates U مجزا کردن روپوش دار کردن
insulating U مجزا کردن روپوش دار کردن
split unit U یکان جدا شده یا مجزا شده
item U یک چیز مجزا در بین چندین چیز
items U یک چیز مجزا در بین چندین چیز
neb U بینی
graphology U خط بینی
nose U بینی
snot U اب بینی
nozzle U بینی
nozzles U بینی
night bilndness U شب بینی
double vision U دو بینی
cross eye U کج بینی
cross eye U دو بینی
sniveled U اب بینی
snoot U بینی
chiromancy U کف بینی
palmistry U کف بینی
noses U بینی
pecker U بینی
snivel U اب بینی
mucus of the nose U اب بینی
rheum U اب بینی
sniveling U اب بینی
rhinologist U بینی
snivelled U اب بینی
hand reading U کف بینی
snivels U اب بینی
nasally U از بینی
snivelling U اب بینی
the handle of the face U بینی
expectation U پیش بینی
pessimistically U ازروی بد بینی
nose U بینی اسب
hook nosed U دارای بینی کج
microscopic U ذره بینی
finesse U نکته بینی
prediction U پیش بینی
prevision U پیش بینی
forecasting U پیش بینی
polyopia U چند بینی
noses U بینی اسب
ornithoscopy U مرغ بینی
perspicuity U تیز بینی
hook-nosed U دارای بینی کج
foresight U پیش بینی
optimism U خوش بینی
perdict U پیش بینی
platyrrhine U پهن بینی
clairvoyance U روشن بینی
expectations U پیش بینی
ozena U قرحه بینی
clairvoyance U غیب بینی
outsight U فاهر بینی
pregiurement U پیش بینی
outsight U برون بینی
otoscopy U گوش بینی
perspicuity U روشن بینی
optimism U نیک بینی
astronomy U طالع بینی
false pride U خود بینی
lenticular U ذره بینی
nasal U مربوط به بینی
localism U کوته بینی
lookahead U پیش بینی
biopsy U زنده بینی
macropsia U درشت بینی
megalopsia U درشت بینی
megalopsis U درشت بینی
microscopy U ذره بینی
microscopy U ریز بینی
moon blindness U روز بینی
clear sightedness U روشن بینی
laryngoscopy U حنجره بینی
conchoscope U بینی بین
fastidiousness U باریک بینی
flat nosed U پهن بینی
forcasting U پیش بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com