Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quest
U
طلب بازجویی
quests
U
طلب بازجویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inquisition
U
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisitions
U
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
assay
U
چشیدن بازجویی کردن
assays
U
چشیدن بازجویی کردن
interrogate
U
بازجویی
interrogated
U
بازجویی
interrogates
U
بازجویی
interrogating
U
بازجویی
enquired
U
بازجویی کردن از
enquires
U
بازجویی کردن از
inquire
U
بازجویی کردن از
inquired
U
بازجویی کردن از
inquires
U
بازجویی کردن از
inquiringly
U
ازراه بازجویی
inquest
U
بازجویی رسیدگی
inquest
U
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquests
U
بازجویی رسیدگی
inquests
U
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquiries
U
پرسش بازجویی
inquiries
U
بازجویی
inquiries
U
پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry
U
پرسش بازجویی
inquiry
U
بازجویی
inquiry
U
پرسش بازجویی رسیدگی
investigate
U
وارسی کردن بازجویی کردن
investigate
U
بازجویی کردن
investigated
U
وارسی کردن بازجویی کردن
investigated
U
بازجویی کردن
investigates
U
وارسی کردن بازجویی کردن
investigates
U
بازجویی کردن
investigating
U
وارسی کردن بازجویی کردن
investigating
U
بازجویی کردن
examine
U
بازجویی کردن
examined
U
بازجویی کردن
examines
U
بازجویی کردن
examining
U
بازجویی کردن
interrogation
U
بازجویی
interrogation
U
بازپرسی بازجویی
interrogations
U
بازجویی
interrogations
U
بازپرسی بازجویی
examination
U
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations
U
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
interrogator
U
بازجویی کننده
interrogators
U
بازجویی کننده
investigation
U
بازجویی
investigations
U
بازجویی
coroner's inquest
U
بازجویی در رگهای ناگهانی
criminal investigation
U
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
cross examination
U
بازجویی همگانی
cross examination
U
بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
cross examine
U
بازجویی کردن
cross examiner
U
بازجویی کننده
cross question
U
بازجویی
crowner's quest
U
بازجویی درمرگهای ناگهانی
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
inquirendo
U
بازجویی
inquisite
U
بازجویی کردن
local enquiry
U
بازجویی محلی
to e. into a matter
U
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
to go into
U
بازجویی کردن
to make enquiries into
U
بازجویی کردن در
committee of inquiry
U
کمیسیون بازجویی
investigating committee
U
کمیسیون بازجویی
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com