English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
germanism U طرفداری از المان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
elements U المان
cells U المان
cell U المان
element U المان
Germany U المان
germanism U المان گرایی
germanophil U المان دوست
siegfried U پهلوان افسانهای المان
teutonize U ساکن المان کردن
locarno treaty U پیمان منعقدبین المان
reich U کشور و امپراطوری المان
germanomania U جنون المان مابی
heating element U المان یا عنصر حرارتی
Germanic U توتونیک وابسته به المان
finite element method U روش المان محدود
jute U طایفهای از مردم سفلای المان
reichstay U نام مجلس قانونی المان
low dutch U زبان شمال المان و هلندی
teutonism U عقیده برتری نژادی المان
storm trooper U گارد حمله المان نازی
swastika U صلیب شکسته المان نازی
nazi U عضو حزب نازی المان هیتلری
e c s c (european coal & steel commissio U فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
singspiel U نمایش کمدی موزیکال قرن 81 المان
sturm und drang U نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
herr U اقا) لقبی که پیش ازنام مردان المان ی بکارمیرودوبرابربااست
rontgen U نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
devotion U طرفداری
one sidedness U طرفداری
one tideness U طرفداری
sidings U طرفداری
favouritism U طرفداری
partisanship U طرفداری
partiality U طرفداری
favoritism U طرفداری
adhesion U طرفداری
siding U طرفداری
landwehr U بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
growthmanship U طرفداری ازرشد
take the part of U طرفداری کردن
to stand for U طرفداری کردن از
biases U طرفداری تعصب
bias U طرفداری تعصب
side U طرفداری کردن از
sides U طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
prelatism U طرفداری ازمتران ها
he sided with us U طرفداری از ما کرد
party spirit U طرفداری حزبی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
proslavery U طرفداری از برده فروشی
unprejudiced U بدون تبعیض یا طرفداری
To take someones side . To side with someone. U از کسی طرفداری کردن
respect of persons U طرفداری و واهمه از کسان
to take the p of a person U ازکسی طرفداری کردن
favored U طرفداری مرحمت کردن
advocates U طرفداری کردن حامی
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
advocated U طرفداری کردن حامی
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
favors U طرفداری مرحمت کردن
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
favours U طرفداری مرحمت کردن
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
favour U طرفداری مرحمت کردن
favouring U طرفداری مرحمت کردن
favoring U طرفداری مرحمت کردن
favor U طرفداری مرحمت کردن
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
advocating U طرفداری کردن حامی
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
with out any p to U بدون هیچ طرفداری ازاو
partook U بهره داشتن طرفداری کردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
world federalism U طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
insurrectionism U اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
teetotal U وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
The senator argued in favour of lowering the tax. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
feminism U عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
temperance U طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
to lobby against [for] somebody U سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
prohibitionism U طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
loyalists U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalist U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
potsdom agreement U موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
tour de france U مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favor U نیکی کردن به طرفداری کردن
favored U نیکی کردن به طرفداری کردن
favors U نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favours U نیکی کردن به طرفداری کردن
favour U نیکی کردن به طرفداری کردن
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com