Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
devotion
U
طرفداری
adhesion
U
طرفداری
favouritism
U
طرفداری
partisanship
U
طرفداری
siding
U
طرفداری
sidings
U
طرفداری
favoritism
U
طرفداری
one sidedness
U
طرفداری
one tideness
U
طرفداری
partiality
U
طرفداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
growthmanship
U
طرفداری ازرشد
biases
U
طرفداری تعصب
to stand for
U
طرفداری کردن از
side
U
طرفداری کردن از
sides
U
طرفداری کردن از
advocate
طرفداری کردن
bias
U
طرفداری تعصب
prelatism
U
طرفداری ازمتران ها
germanism
U
طرفداری از المان
take the part of
U
طرفداری کردن
he sided with us
U
طرفداری از ما کرد
party spirit
U
طرفداری حزبی
favor
U
طرفداری مرحمت کردن
To take someones side . To side with someone.
U
از کسی طرفداری کردن
unprejudiced
U
بدون تبعیض یا طرفداری
to take the p of a person
U
ازکسی طرفداری کردن
respect of persons
U
طرفداری و واهمه از کسان
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
favored
U
طرفداری مرحمت کردن
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
favoring
U
طرفداری مرحمت کردن
favored
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favouring
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favours
U
طرفداری مرحمت کردن
favouring
U
طرفداری مرحمت کردن
favours
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favour
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favour
U
طرفداری مرحمت کردن
advocates
U
طرفداری کردن حامی
favoring
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favors
U
همراهی یا طرفداری کردن با
advocated
U
طرفداری کردن حامی
favors
U
طرفداری مرحمت کردن
advocating
U
طرفداری کردن حامی
with out any p to
U
بدون هیچ طرفداری ازاو
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
sectionalism
U
طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
partook
U
بهره داشتن طرفداری کردن
temperance
U
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
feminism
U
عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
The senator argued in favour of lowering the tax.
U
سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
world federalism
U
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
teetotal
U
وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
insurrectionism
U
اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
prohibitionism
U
طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
to lobby against
[for]
somebody
U
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
phonetist
U
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
loyalist
U
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists
U
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person
U
تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
agrarianism
U
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
to stand up for
U
پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favouring
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favors
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favours
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favor
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favored
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favour
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com