Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polygram
U
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
selenodetic
U
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
plotting
U
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
macdraw
U
معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
active lines
U
خطهای فعال
adjacent lines
U
خطهای مجاور
handlines
U
خطهای کف دست
return lines
U
خطهای بازگشتی
retrace lines
U
خطهای بازگشتی
applied
U
بکاربرده
papillary lines
U
خطهای برجسته انگشتها
rectilineal
U
دارای خطهای راست
to draw parallels
U
خطهای موازی کشیدن
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکاربرده شده
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
بکاربرده شده
applied
<adj.>
<past-p.>
U
بکاربرده شده
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
بکاربرده شده
installed
<adj.>
<past-p.>
U
بکاربرده شده
selenodesy
U
اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
mixtilineal
U
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
container
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
containers
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
piece parts
U
قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
hatched moulding
U
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
introductory word
U
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
bar codes
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
opisometer
U
الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
bar code
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
microsoft basic
U
مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
point set curve
U
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
fosdic
U
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
therein
U
دران
thereabout
U
دران حدود
offing
U
دران نزدیکی ها
therabout
U
دران حدود
slideway
U
راهی که دران سر
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
intel 0
U
پردازنده 61 بیتی که توسط شرکت اینتل ساخته شده است و در ریزکامپیوترها بکاربرده شده است
therewith
U
دران هنگام بدانوسیله
it is not subject to review
U
دران روا نیست
then
U
انگاه دران هنگام
nautch
U
که دران رقاص میرقصند
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
scrinium
U
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
polytony
U
ایجادچند لحن دران واحد
pot liquor
U
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
swimming bath
U
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
polytonality
U
ایجاد چندلحن دران واحد
thereis not a p of truth init
U
ذرهای راستی دران نیست
thumbhole
U
حفرهای که شست دران جابگیرد
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
gill net
U
دامی که چون ماهی دران بیافتد
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
crate
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
flashingpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoints
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
dish wash
U
ابی که دران فرف شسته باشند
dish water
U
ابی که دران فرف شسته باشند
mainstream
U
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
crates
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
crematoriums
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
vortex filament
U
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
crematorium
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
slugfest
U
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
dies non
U
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
there is nothing in it
U
چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
heath
U
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
heaths
U
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
lyophobic
U
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
the room was seated for 00
U
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
fence month
U
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
polyandry
U
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
coulisse
U
ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
ringthe bull
U
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
he is a proficient that art
U
در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
isocracy
U
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
bearbaiting
U
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
turbulent flow
U
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
register
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
mince pie
U
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
registers
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
vasculum
U
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
mince pies
U
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
jardiniere
U
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
indirect speech
U
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
catastasis
U
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
tie in sales
U
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
ready reckoner
U
کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
to prove an a
U
اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
pot pourri
U
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
paranoia or noea
U
دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
fugues
U
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugue
U
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
handy dandy
U
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
free on quay
U
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
portmark
U
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
ex quay
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
funeral home
U
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
marinaded
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinades
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
rigging position
U
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
marinading
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
ex ship
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ostensory
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
log rolling
U
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
free trade
U
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
delivered at frontier
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
positive economics
U
شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
open cycle reactor system
U
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
hemophilia
U
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
estrus
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
esturm
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
totaliarian state
U
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
fugal
U
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
boostrap operation
U
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
grand larceny
U
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
solarium
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
isocratic
U
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
solariums
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
precatory words
U
عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
compound compression
U
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
ppm
U
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
scitovsky double criterion
U
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
heartbreak
U
غم زیاد
highly
U
زیاد
excessive
U
زیاد
copious
U
زیاد
heavily
U
زیاد
widest
U
زیاد
wider
U
زیاد
wide
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
many
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
greatly
U
زیاد
much
U
زیاد
rife
U
زیاد
too much
U
زیاد
very
U
زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com