English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shaded relief U عوارض مشخص یا بسیارناهموار
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
toll U عوارض عبور عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور عوارض راهداری
tolls U عوارض عبور عوارض راهداری
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
duty U عوارض گمرکی عوارض
imposition U عوارض
due U عوارض
tax U عوارض
tolls U عوارض
taxes U عوارض
complication U عوارض
taxed U عوارض
complications U عوارض
toll U عوارض
tolling U عوارض
dues U عوارض
terrain features U عوارض زمین
contour U عوارض زمین
customs duty U عوارض گمرکی
tolls U عوارض راهداری
tolls U عوارض عبور
ratepayer U عوارض دهنده
scatt U مالیات عوارض
ratings U میزان عوارض
customs duties U عوارض گمرکی
rating U میزان عوارض
feature line U خط عوارض زمین
berthage U عوارض اسکله
byeffect U عوارض جانبی
terrain U عوارض زمین
tolling U عوارض عبور
tolling U عوارض راهداری
wharfage U عوارض باراندازی
rates and taxes U عوارض ومالیات
imposition U عوارض فریب
toll U عوارض راهداری
toll U عوارض عبور
rate of duty U نرخ عوارض
ratepayers U عوارض دهنده
towage U عوارض یدک کشی
infill U عوارض روی نقشه
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
tollhouse U محل پرداخت عوارض
railroad tariff U عوارض راه اهن
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
dutiable U مشمول مالیات و عوارض
contour map U نقشه عوارض نما
duty free U معاف از عوارض گمرکی
spillover costs U عوارض منفی خارجی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
tollhouses U محل پرداخت عوارض
rates U تندی سرعت عوارض
rate U تندی سرعت عوارض
acoustics U علم عوارض شنوایی
hydrography U ضبط عوارض ابی
key terrain features U عوارض حساس زمین
feature U عوارض زمین عارضه
features U عوارض زمین عارضه
featuring U عوارض زمین عارضه
tollgate U محل پرداخت عوارض
river dues U عوارض استفاده از ابراهها
featured U عوارض زمین عارضه
topography U تهیه نقشه از عوارض
keels U کشتی زغال کش عوارض بندری
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
plane table map U نقشه مسطحه عوارض نما
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
undulant U دارای عوارض پست و بلند
keel U کشتی زغال کش عوارض بندری
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
relief U نقشه برداری عوارض زمین
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
pipeage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
tollbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
tolbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
pipage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
shunpike U جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
toll U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
thermokarst U عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
side effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
stamp tax U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp duty U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
adverse reaction U عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] U عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
parallactic U اختلاف منظری
comeliness U خوش منظری
id U کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
addressing U بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
aspect change U تغییرات منظری هدف
shadings U سایه دار کردن سایه افکندن
shades U سایه دار کردن سایه افکندن
shade U سایه دار کردن سایه افکندن
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
silhouettes U طرح سایه سایه انداختن
silhouette U طرح سایه سایه انداختن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
spectroscopic binary U دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
knot density U چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
He fight with his shadow. <proverb> U او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
descriptor U کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
squalidity U بد نمایی
modals U نمایی
seediness U بد نمایی
exponential U نمایی
squalidness U بد نمایی
shabbiness U نخ نمایی
bimodal U دو نمایی
aberration U کج نمایی
male protest U نر نمایی
effeminacy U زن نمایی
unimodal U یک نمایی
modal U نمایی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
grinning U دندان نمایی
verisimilitude U راست نمایی
grins U دندان نمایی
dichroism U دو رنگ نمایی
exhibitionism U عورت نمایی
data display U داده نمایی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
tokenism U نمونه نمایی
illusionism U عمق نمایی
transparecy U پشت نمایی
illusionism U سه بعد نمایی
characterization U منش نمایی
grandiosity U بزرگ نمایی
transparence U پشت نمایی
death feigning U مرده نمایی
magnification U بزرگ نمایی
magnification U درشت نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
playing dead U مرده نمایی
maculation U ملوث نمایی
likelihood U درست نمایی
pleading U برهان نمایی
masculine protest U نرینه نمایی
grin U دندان نمایی
grinned U دندان نمایی
stereoscopics U برجسته نمایی
master stroke U هنر نمایی
slow motion U کند نمایی
exponential function U تابع نمایی
exponential curve U منحنی نمایی
exponential distribution U توزیع نمایی
pretentiousness U خود نمایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com