English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
schematic U طرحی
ich nographic U طرحی
to suggest a plan U طرحی راپیشنهادکردن
pursuance of a plan U اجرای نقشه یا طرحی
non-starters U طرحی که انجام نمیشود
crutch U طرحی در فرش چینی
configural scoring U نمره گذاری طرحی
project method U روش اموزش طرحی
non-starter U طرحی که انجام نمیشود
proposal U پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
ichnographic U وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
projective U طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
K-plan U [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
set down U پیاده کردن
dismount U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
dismounting U پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن
demodulation U پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن
unset U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
take down U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن
disembark U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
disembarking U پیاده کردن
disembarked U پیاده کردن
staking U پیاده کردن مسیر
dismantling U پیاده کردن موتور
pedestrianize U پیاده روی کردن
setting out U پیاده کردن مسیر
setting out U پیاده کردن نقشه
dismantles U پیاده کردن موتور
pedestrianises U پیاده روی کردن
dismantled U پیاده کردن موتور
pedestrianising U پیاده روی کردن
dosmount command U فرمان پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن موتور
pedestrianised U پیاده روی کردن
pedestrianized U پیاده روی کردن
pad U پیاده سفر کردن
dismount U پیاده کردن یا شدن
pedestrianizes U پیاده روی کردن
pedestrianizing U پیاده روی کردن
disassembly U پیاده کردن موتور
dismounting U پیاده کردن یا شدن
pads U پیاده سفر کردن
dismounts U پیاده کردن یا شدن
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
walk U گردش کردن پیاده رفتن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
removable U قابل سوار و پیاده کردن
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
walked U گردش کردن پیاده رفتن
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
Elibilinde U [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
terminals U محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
linking U طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
scattered design U طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
unhorse U از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
pignorate U پیاده
paths U پیاده رو
infantry U پیاده
walkways U پیاده رو
path U پیاده رو
walkway U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
impledge U پیاده
afoot U پیاده
foot bank U پیاده رو
side walk U پیاده رو
pavement U پیاده رو
sidewalk U پیاده رو
pavements U پیاده رو
sidewalks U پیاده رو
infantry man U پیاده
on of U پیاده
footer U پیاده رو
walked U پیاده رو
foot slogger U پیاده
dismounted U پیاده
walk U پیاده رو
foot infantry U پیاده
pedestrians U پیاده
walks U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
footpath U پیاده رو
pedestrian U پیاده
footpaths U پیاده رو
footway U پیاده رو
to walk . To go on foot. U پیاده رفتن
foot passenger U مسافر پیاده
foot infantry U پیاده نظام
footpad U راهزن پیاده
to get off U پیاده شدن از
disembarked U پیاده شدن
foot passenger U پیاده پا رهسپار
grabby U سرباز پیاده
foot slugger U سرباز پیاده
walkabouts U گردش پیاده
footsoldier U سرباز پیاده
knight of the road U راهزن پیاده
pedestrianism U پیاده روی
hump U پیاده روی
humping U پیاده روی
wayfaring U پیاده روی
armored infantry U پیاده زرهی
disembarks U پیاده شدن
walkabout U مسافرت پیاده
walkabout U گردش پیاده
walkabouts U مسافرت پیاده
banquette U نیمکت پیاده رو
disembarking U پیاده شدن
disembark U پیاده شدن
implementation U پیاده سازی
zebra crossing U خط عابر پیاده
humps U پیاده روی
zebra crossings U خط عابر پیاده
rifle man U سرباز پیاده
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
armored infantry U پیاده مکانیزه
ganger U مسافر پیاده
demodulator U پیاده کننده
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
hiking U پیاده روی
infantry U سرباز پیاده
infantry U پیاده نظام
torero U گاوباز پیاده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com