English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
batik U طراحی روی پارچه
batiks U طراحی روی پارچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frostwork U نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus U NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
computer aided design U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cads U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
biased fabric U پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill U ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
tartan U یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvases U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
sarcenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
graphic fitting U خط کش طراحی
ichnography U طراحی
IAB U ل طراحی
drafting machine U خط کش طراحی
Internet U ل طراحی
designing U طراحی
design U طراحی
draughtsmanship U طراحی
architectonics U طراحی
roughing U طراحی
designs U طراحی
planning U طراحی
system design U طراحی سیستم
designs U طراحی محصولات
modular design U طراحی پیمانهای
designs U طراحی کردن
design U طراحی کردن
design U طراحی محصولات
design automation U خودکاری در طراحی
logical design U طراحی منطقی
logic design U طراحی منطقی
logical design U طراحی نطقی
design aids U وسائل طراحی
computer design U طراحی کامپیوتری
environmental design U طراحی محیطی
design costs U هزینههای طراحی
design cycle U چرخه طراحی
design and construction U طراحی و ساخت
sketch U طراحی کلیات
sketched U طراحی کلیات
design language U زبان طراحی
design objective U هدف طراحی
sketches U طراحی کلیات
drawing office U دفتر طراحی
forms design U طراحی فرم ها
designing U حیله گر طراحی
centralized design U طراحی تمرکز یافته
block design test U ازمون طراحی با مکعبها
planography U نقشه نگاری طراحی
landscape garden U طراحی فضای سبز
silk U نخ ابریشم مخصوص طراحی
ergonomics U علم طراحی ماشین
crack stopper U خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
graphic arts U هنر خط نویسی و طراحی
topology U طراحی ماشینهای شبکه
foreground U بخش نوشتاری یک طراحی
design automation U طراحی به طور خودکار
redesign U طراحی مجدد کردن
structured design U طراحی ساختار یافته
graphic arts U هنر طراحی ودکوراسیون
ich nographic U وابسته به طراحی و زمینه سازی
engineering drawing U طراحی و نقشه کشی مهندسی
arras U نقاشی طراحی قلاب دوزی
design U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
kohs'block design test U ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
drawings U هنر طراحی تابلو نقاشی
designs U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
carboard architecture U [مدل طراحی با سطحی صاف]
pattern laying U مین گذاری طراحی شده
Brownian U [طراحی مناظر به سبک برنز]
damascene-work U [طراحی حجاری شده بر روی فلز]
haute couturer U موسسه طراحی لباس ومد بانوان
knowledge U طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
primes U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
bit parallel U طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
prime U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
primed U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
ichnographic U وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
Community architecture U [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
modularization U برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
c U استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
Dingbat U نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
tusche U جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
adhocism U [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
algorithmic language U یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
blueprint U کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
blueprints U کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
generations U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
networking U شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
BSI U سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
drawing program U نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
cadd U Drafting and AidedDesign Computer طراحی ونقشه کشی به کمک کامپیوتر
femme-fleur U [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
job U ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
jobs U ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
PowerBook U گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
scalar U پردازنده طراحی شده برای پردازش سریع روی مقادیراسکالر
textiles U پارچه
consolidated U یک پارچه
stuffs U پارچه
stuff U پارچه
solidungular U یک پارچه سم
stuffed U پارچه
textile U پارچه
cloths U پارچه
cloth U پارچه
solids U یک پارچه
solid U یک پارچه
manta U پارچه
moir U پارچه
three piece U سه پارچه
fabrics U پارچه
fabric U پارچه
monolithic U یک پارچه
moire U پارچه
strudl U زبان برنامه نویسی که برای طراحی وتجزیه و تحلیل ساختارهابکار می رود
robotics U زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
biomorph U [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
middleware U نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
piece part U قطعه یک پارچه
ruching U پارچه توری
rag dolls U عروسک پارچه یی
samite U پارچه زری
burlap U پارچه کیسهای
bulk cargo U بار یک پارچه
sailcloth U پارچه بادبانی
sailcloth U پارچه شراعی
fluffing U خواب پارچه
bagging U پارچه کیسهای
silk U پارچه ابریشمی
worsted U پارچه پشمی
fluffs U خواب پارچه
fluffed U خواب پارچه
fluff U خواب پارچه
ticking U پارچه دوشکی
ticking U پارچه تشکی
oilskin U پارچه برزنت
macintoshes U پارچه بارانی
pole mast U دیرک یک پارچه
ruche U پارچه توری
aba U پارچه عبایی
rep U پارچه مبلی
linen U پارچه کتانی
rag doll U عروسک پارچه یی
mackintoshes U پارچه بارانی
mackintosh U پارچه بارانی
jerseys U پارچه کشباف
shirting U پارچه پیراهنی
water fast U پارچه شورنرو
swaddling clothes U پارچه قنداقی
wigan U پارچه استری
wrong side of a cloth U پشت پارچه
huckabach U پارچه حوله
soliped U یک پارچه سم جانورتک سم
haircloth U پارچه خیمهای
haircloth U پارچه مویی
grille cloth U پارچه بلندگو
cl U ترخیص پارچه
fag end U سرتیکهی پارچه
twill U پارچه جناغی
swathing clothes U پارچه قنداقی
trousering U پارچه شلواری
tatter U تکه پارچه
terry U پارچه حولهای
lambrequin U پارچه روبخاری
the right side of a fabric U روی پارچه
kerseymere U پارچه کشمیری
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
indiscretely U بطور یک پارچه
varnished cloth U پارچه اغشته
varnished cambric U پارچه اغشته
impregnated cloth U پارچه اغشته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com