Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
In the nature of things, young people often rebel against their parents.
U
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
CD quality
U
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
Huffman code
U
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
youth hostels
U
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostel
U
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
poll
[email]
U
سرکشی، سرکشی کردن
[رایانامه]
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
lanceolate leaves
U
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
silver cord
U
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
by nature
U
طبعا"
naturally
U
طبعا"
secundine naturam
U
طبعا
by natre
U
طبعا
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
foremother
U
مادر مادر بزرگ
masters and misses
U
جوانان
young people
U
جوانان
yoth
U
جوانان
youths
U
جوانان
youth
U
جوانان
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
fractiousness
U
سرکشی
indiscipline
U
سرکشی
contumaciousness
U
سرکشی
contumacy
U
سرکشی
rebellions
U
سرکشی
visitational
U
سرکشی
intractability
U
سرکشی
rebellion
U
سرکشی
fieriness
U
سرکشی
unruliness
U
سرکشی
indocility
U
سرکشی
inobedience
U
سرکشی
mulishness
U
سرکشی
refractorily
U
با سرکشی
inspection
U
سرکشی
juvenile
U
ویژه نو جوانان
juveniles
U
ویژه نو جوانان
youth sports
U
بازیهای جوانان
the youth of the country
U
جوانان کشور
youths
U
جوانمرد جوانان
youth
U
جوانمرد جوانان
youth hostel
U
خوابگاه جوانان
contumaciously
U
ازروی سرکشی
visitorial
U
مبنی بر سرکشی
inspected
U
سرکشی کردن
inspecting
U
سرکشی کردن
recalcitrancy
U
تمرد سرکشی
oversee
U
سرکشی کردن به
visitations
U
سرکشی عیادت
inspect
U
سرکشی کردن
mutinies
U
تمرد سرکشی
visitation
U
سرکشی عیادت
recalcitrance
U
تمرد سرکشی
overseeing
U
سرکشی کردن به
inspects
U
سرکشی کردن
mutiny
U
تمرد سرکشی
oversees
U
سرکشی کردن به
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
youths of puissance
U
جوانان توانا یا نیرومند
hell fire club
U
باشگاه جوانان بی پروا
mutionusly
U
از روی سرکشی یا تمرد
fractiously
U
ازروی سرکشی عبوسانه
YMCA
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
There is no fault in young men having desires.
<proverb>
U
آرزو به جوانان عیب نیست .
YMCAs
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
jaycee
U
عضو اطاق بازرگانی جوانان
small fry
<idiom>
U
شخص غیر مهم ،جوانان
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
borstal
U
دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstals
U
دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
on any number of occasions
<adv.>
U
اغلب
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
اغلب
many times
<adv.>
U
اغلب
regularly
[often]
<adv.>
U
اغلب
frequently
<adv.>
U
اغلب
a lot of times
<adv.>
U
اغلب
frequently
U
اغلب
often
<adv.>
U
اغلب
oftentimes
U
اغلب
Gangs of youths went on the rampage through the inner city.
U
دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
moviegoers
U
کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoer
U
کسی که اغلب به سینما میرود
in and out
<idiom>
U
اغلب به بیرون رفتوآمد کردن
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
sorrel
U
اسب کهر اغلب با یال و دم سفید
frequents
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
cambric tea
U
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
copper
[police officer]
U
پاسبان
[اغلب تحقیر آمیز]
[اصطلاح عامیانه]
copper
[police officer]
U
پلیس
[اغلب تحقیر آمیز]
[اصطلاح عامیانه]
Pickles are often eaten as a relish .
U
خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
wheel mode
U
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
chimney-bar
U
[نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
horse design
U
نقش اسب
[در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
cist
U
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ada
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که اغلب در ارتش و صنعت و موضوعات علمی به کار می رود
farms
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
alabaster
U
[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
mothers
U
مادر
mother in low
U
مادر زن
mums
U
مادر
mum
U
مادر
matricide
U
مادر کش
mammas
U
مادر
mamas
U
مادر
mama
U
مادر
mother
U
مادر
mothered
U
مادر
mothering
U
مادر
parenticide
U
مادر کش
mamma
U
مادر
mother liquor
U
مادر اب
mom
U
مادر
moms
U
مادر
stepmothers
U
مادر
stepmother
U
مادر
mater
U
مادر
matricidal
U
مادر کش
mother liquid
U
مادر اب
mother in law
U
مادر زن
mother-in-law
U
مادر زن
mothers-in-law
U
مادر زن
matriarch
U
مادر
motherless
U
بی مادر
matriarchs
U
مادر
micro
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
micros
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
WWW
U
مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
diskette
U
دیسک سبک و انعط اف پذیر که میتواند داده مغناطیسی ذخیره کند و در اغلب کامپیوترهای شخصی به کار می رود
grandame
U
مادر بزرگ
grand uncle
U
عموی مادر
grand uncle
U
دایی مادر
grand mother
U
مادر بزرگ
head well
U
مادر چاه
matronymic
U
مادر نامی
mother figures
U
مادر- نماد
mother in low
U
مادر شوهر
moon calf
U
خل مادر زاد
matricide
U
مادر کشی
home port
U
پایگاه مادر
grannies
U
مادر بزرگ
granny
U
مادر بزرگ
control map
U
نقشه مادر
foster mother
U
مادر رضاعی
congenital
U
مادر زادی
stepfather
U
شوهر مادر
stepfathers
U
شوهر مادر
main line
U
نهر مادر
main lines
U
نهر مادر
godmother
U
مادر تعمیدی
godmothers
U
مادر تعمیدی
base map
U
نقشه مادر
bed rock
U
سنگ مادر
by birth
U
ازشکم مادر
chart base
U
چارت مادر
collecting tank
U
مخزن مادر
congenitally
U
ازشکم مادر
metropolitan
U
مادر شهری
dame fortune
U
مادر روزگار
motherlands
U
مادر میهن
mother liquer
U
باز مادر
mother figure
U
مادر- نماد
virgin mary
U
مادر عسیی
grandma
U
مادر بزرگ
Mother's Day
U
روز مادر
orphans
U
بی پدر و مادر
orphaned
U
بی پدر و مادر
orphan
U
بی پدر و مادر
uniparental
U
از یک پدر و مادر
thetis
U
مادر اشیل
mother substitute
U
جانشین مادر
mother surrogate
U
جانشین مادر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com