English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
internal transmission factor U ضریب انتقال داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coefficient of internal friction U ضریب اصطکاک داخلی
internal conversion coefficient U ضریب تبدیل داخلی
image propagation factor U ضریب انتقال
internal transmittance U ضریب انتقال
coefficient of transmissibility U ضریب قابلیت انتقال
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor U ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
probability factor U ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
partition coefficient U ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
ballistic coefficient U ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slice U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
in U داخلی
anie U داخلی
in- U داخلی
internal door U در داخلی
internal U داخلی
ben U داخلی
endogenous U داخلی
intramural U داخلی
internal medicine U طب داخلی
municipal U داخلی
inside U داخلی
territorial U داخلی
interior U داخلی
insides U داخلی
esoteric U داخلی
interiors U داخلی
innate U داخلی
domestic U داخلی
indoor U داخلی
inner U داخلی
stability U ثبات داخلی
internal voltage U ولتاژ داخلی
internal window sill U کف پنجره داخلی
domestic dualism U دوگانگی داخلی
internality U داخلی بودن
territorial sea U دریای داخلی
domestic disturbances U اختلافات داخلی
interphone U مخابرات داخلی
internal trade U تجارت داخلی
domestic disturbances U اغتشاشات داخلی
internal storage U انباره داخلی
internal stress U تنش داخلی
insides U قسمت داخلی
internal structure U ساختار داخلی
insides U تو اعضای داخلی
internal supercharger U سوپرشارژر داخلی
inside U تو اعضای داخلی
inside U قسمت داخلی
internal storage U حافظه داخلی
internal transactions U معاملات داخلی
internal storage U حافظه ی داخلی
internal trade U بازرگانی داخلی
intrados U قوس داخلی
inward light U نور داخلی
municipal law U حقوق داخلی
civil wars U جنگ داخلی
intercom U مخابرات داخلی
intercom U ارتباط داخلی
intercoms U مخابرات داخلی
intercoms U ارتباط داخلی
innards U قسمتهای داخلی
municipal court U دادگاه داخلی
local subscriber U مشترک داخلی
ashi noko U قسمت داخلی کف پا
civil war U جنگ داخلی
internal revenue U درامد داخلی
marketing audit U کنترل داخلی
rules of procedure U نظامنامه داخلی
inward U داخلی باطنی
civil U داخلی حقوقی
bulkhead U جدار داخلی
civil disturbances U اغتشاشات داخلی
bulkheads U جدار داخلی
inside diameter U قطر داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
local currency U پول داخلی
by low U نظامنامه داخلی
indoor U درونی داخلی
domestic economy U اقتصاد داخلی
internal defense U دفاع داخلی
internal commerce U تجارت داخلی
inland duty U گمرک داخلی
inland rules U قوانین داخلی
inland waterway U ابراه داخلی
inner bottom U جدار داخلی
inner harbor U بندر داخلی
inner liner U روکش داخلی
inner loop U حلقه داخلی
inner planets U سیارات داخلی
inner product U ضرب داخلی
inner zone U منطقه داخلی
internal conductance U اندوکتانس داخلی
internal conductance U اندوکتیویته ی داخلی
internal conductor U سیم داخلی
internal damping U میرایی داخلی
internal current U جریان داخلی
internal crack U ترک داخلی
imside dimension U اندازه داخلی
internal consumption U مصرف داخلی
inboard aileron U شهپر داخلی
internal consistency U سازگاری داخلی
indoor antenna U انتن داخلی
internal connection U اتصال داخلی
inferior conjunction U مقارنه داخلی
inferior planets U سیارههای داخلی
internal combustion U احتراق داخلی
inside caliper U کولیس داخلی
interior ballistics U بالیستیک داخلی
interior guard U نگهبان داخلی
interior span U دهانه داخلی
interior wall U دیوار داخلی
intermediate structure U ساختمان داخلی
internal angle U زاویه ی داخلی
internal armature U ارمیچر داخلی
internal attack U تک داخلی یا تک از داخل
internal boffles U تیغههای داخلی
internal brake U ترمز داخلی
internal bus U گذرگاه داخلی
interior architecture U معماری داخلی
interior affairs U امور داخلی
interference drag U پسای داخلی
inside draft U شیب داخلی
inside hinge U لولای داخلی
inside micrometer U میکرومتر داخلی
inside thread U مارپیچ داخلی
inside wing U بال داخلی
internal clock U ساعت داخلی
internal circuit U حلقه داخلی
internal circuit U مدار داخلی
intercommunication U ارتباط داخلی
interconnection U اتصالی داخلی
internal bus U مسیر داخلی
internal development U رشد داخلی
domestic emergencies U بحرانهای داخلی
internal programme U برنامه داخلی
endogenous variable U متغیر داخلی
endoparasite U انگل داخلی
endosmosis U حلول داخلی
internal power U مصرف داخلی
internal pole U قطب داخلی
internal modulation U مدولاسیون داخلی
internal modem U مدم داخلی
internal memory U حافظه داخلی
internal loss U تلف داخلی
internal reflector U رفلکتور داخلی
internal report U گزارش داخلی
internal resistance U مقاومت داخلی
domestic emergencies U موادضروری داخلی
domestic industry U صنعت داخلی
domestic market U بازار داخلی
domestic products U محصولات داخلی
domestic trade U بازرگانی داخلی
internal short circuit U کوتهمداری داخلی
internal shield U غلاف داخلی
internal security U امنیت داخلی
ductless gland U غددمترشح داخلی
internal security U تامین داخلی
internal ruling U نظامنامه داخلی
internal insulation U ایزولاسیون داخلی
internal impedance U امپدانس داخلی
internal ear U گوش داخلی
home consumption U مصرف داخلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com