Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dab shot
U
ضربه ناگهانی از نزدیک تور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
yanks
U
ضربه ناگهانی وشدید
yanking
U
ضربه ناگهانی وشدید
yanked
U
ضربه ناگهانی وشدید
Yankee
U
ضربه ناگهانی وشدید
Yankees
U
ضربه ناگهانی وشدید
yank
U
ضربه ناگهانی وشدید
near-
U
نزدیک به ضربه
nearing
U
نزدیک به ضربه
nearer
U
نزدیک به ضربه
neared
U
نزدیک به ضربه
near
U
نزدیک به ضربه
nears
U
نزدیک به ضربه
nearest
U
نزدیک به ضربه
pinning position
U
نزدیک به ضربه شدن
under arm net shot
U
ضربه کوتاه از نزدیک تور
flicked
U
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flick
U
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicks
U
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicking
U
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
clothesline
U
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
highest
U
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highs
U
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
U
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
approached
U
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance
U
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approach
U
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approaches
U
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
pop-up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
clinching
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
surprise attack
U
تک ناگهانی
instantaneous
U
ناگهانی
all at once
<idiom>
U
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
U
ناگهانی
snapping
U
ناگهانی
spontaneity
U
ناگهانی
sudden
U
ناگهانی
abrupt
U
ناگهانی
precipitating
U
ناگهانی
strikes
U
تک ناگهانی
precipitates
U
ناگهانی
precipitated
U
ناگهانی
snap
U
ناگهانی
snapped
U
ناگهانی
snaps
U
ناگهانی
strike
U
تک ناگهانی
precipitate
U
ناگهانی
clap
U
صدای ناگهانی
clapped
U
صدای ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
U
به طور ناگهانی
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
claps
U
صدای ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
screams
U
ناگهانی گفتن
screamed
U
ناگهانی گفتن
power surge
U
برق ناگهانی
scream
U
ناگهانی گفتن
spurt
U
خروج ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
killing
U
توفیق ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
killings
U
توفیق ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
shoot up
<idiom>
U
ناگهانی بلندکردن
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
canvassed
U
حمله ناگهانی
canvass
U
حمله ناگهانی
suddenly
U
بطور ناگهانی
flare up
U
اشتعال ناگهانی
explosive
U
یورش ناگهانی
accidental war
U
جنگ ناگهانی
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
snapped
U
شتابزدگی ناگهانی
snapping
U
شتابزدگی ناگهانی
canvassing
U
حمله ناگهانی
flare up
U
غضب ناگهانی
walk out
<idiom>
U
ناگهانی رفتن
in one's tracks
<idiom>
U
ناگهانی ،بیدرنگ
abruption
U
قطع ناگهانی
clapping
U
صدای ناگهانی
sudden death
U
مرگ ناگهانی
gusts
U
باد ناگهانی
gust
U
باد ناگهانی
sudden-death
U
مرگ ناگهانی
snaps
U
شتابزدگی ناگهانی
snap
U
شتابزدگی ناگهانی
canvasses
U
حمله ناگهانی
sudden stoppage
U
توقف ناگهانی
flaws
U
اشوب ناگهانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
boom
U
ترقی ناگهانی
xenogenesis
U
خلق ناگهانی
boomed
U
ترقی ناگهانی
booms
U
ترقی ناگهانی
raid
U
حمله ناگهانی
raided
U
حمله ناگهانی
lunging
U
حمله ناگهانی
lunges
U
حمله ناگهانی
raiding
U
حمله ناگهانی
flaw
U
اشوب ناگهانی
switcheroo
U
تغییر ناگهانی
supervention
U
اتفاق ناگهانی
twitching
U
انقباض ناگهانی
twitching
U
تکان ناگهانی
twitches
U
انقباض ناگهانی
twitches
U
تکان ناگهانی
twitched
U
انقباض ناگهانی
twitched
U
تکان ناگهانی
detonations
U
انفجار ناگهانی
twitch
U
انقباض ناگهانی
twitch
U
تکان ناگهانی
detonation
U
انفجار ناگهانی
lunged
U
حمله ناگهانی
lunge
U
حمله ناگهانی
brainwave
U
الهام ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
flick
U
تکان ناگهانی
flicked
U
تکان ناگهانی
crashing
U
ورشکستگی ناگهانی
flicking
U
تکان ناگهانی
bump
U
تکان ناگهانی
accidents
U
مصیبت ناگهانی
accident
U
مصیبت ناگهانی
irruption
U
ایجاد ناگهانی
flicks
U
تکان ناگهانی
saltus
U
انتقال ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
brainwaves
U
الهام ناگهانی
sortie
U
حمله ناگهانی
sorties
U
حمله ناگهانی
raids
U
حمله ناگهانی
catastrophe
U
بلای ناگهانی
nosedive
U
افت ناگهانی
booming
U
ترقی ناگهانی
nosedived
U
افت ناگهانی
nosedives
U
افت ناگهانی
nosediving
U
افت ناگهانی
catastrophes
U
بلای ناگهانی
saltation
U
جنبش ناگهانی
burst force
U
نیروی ناگهانی
to bolt
U
ناگهانی جهیدن
frights
U
ترس ناگهانی
blow out
U
خروج ناگهانی
fright
U
ترس ناگهانی
crashingly
U
ورشکستگی ناگهانی
random
U
مسیر ناگهانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com