English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trap shot U ضربه به گوی از محدوده ماسهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trapped U زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
vertical sand drainage U زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
square out U ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
sabulous U ماسهای
sandy U ماسهای
arenaceous U ماسهای
sand mastic U ماستیک ماسهای
sandy soil U زمین ماسهای
argilloarenaceous U خاک رس ماسهای
sand cushion U بستر ماسهای
dry sand mold U قالب ماسهای خشک
sand castings U قطعه ریختگی ماسهای
loam molding shop U قالب گیری ماسهای
loam molding U قالب گیری ماسهای
dry sand molding U قالبریزی ماسهای خشک
sand casting U ریخته گری ماسهای
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
sand equivalent U درجه ماسهای بودن خاک
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
spans U محدوده
confining U محدوده
spanned U محدوده
span U محدوده
spanning U محدوده
scope U محدوده
ranged U محدوده
confine U محدوده
range U محدوده
ranges U محدوده
sin bin U محدوده پنالتی
soft cell boundaries U محدوده ازاد سل
floor U محدوده زمین
error range U محدوده خطا
normal range U محدوده عادی
number range U محدوده اعداد
range check U بررسی محدوده
playing area U محدوده زمین
time limit U محدوده زمانی
ranged U حدود محدوده
ranges U حدود محدوده
floors U محدوده زمین
transmission limit U محدوده فرافرستی
time limits U محدوده زمانی
fair territory U محدوده خطا
floored U محدوده زمین
range U حدود محدوده
zone U حیطه محدوده
grade U سطح یا محدوده
zones U حیطه محدوده
grades U سطح یا محدوده
in U توپ در محدوده زمین
bands U محدوده فرکانس ها بین دو حد
frequency range U محدوده فرکانس نامی
band U محدوده فرکانس ها بین دو حد
bank switching U راه گزینی محدوده
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
in- U توپ در محدوده زمین
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
palette U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palettes U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
patches U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
short line U محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
family U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
repertoire U محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
normal U هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
outsides U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outside U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
newton U محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
patch U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
infield U محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
out of bounds U خارج شدن توپ از محدوده زمین
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
bands U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
band U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
normal U محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
UHF U محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
skid pad U محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
quantifier U علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
third U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
privates U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
thirds U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
platforms U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
fairness U شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
colours U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
normalizes U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
ps/ U محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
normalises U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalised U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
normalising U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
normalize U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
IBM U محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند
grid U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grids U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
CLUT U جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
Xerox PARC U مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
scalar U پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
SPARC U پردازنده Rise طراحی شده توسط Sun Microstems که در محدوده استگاههای کاری اش استفاده میشود
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
quantization U خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
netware U که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
map U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
maps U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
normalising U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
normalises U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
normalizes U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
wordperfect U برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
regenerator U وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
Intel U محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
flaps U ضربه
flapped U ضربه
flap U ضربه
shots U ضربه
shot U ضربه
pulse U ضربه
whang U ضربه
collisions U ضربه
thud U ضربه
yee jupkki U ضربه پا
thudded U ضربه
strokes U ضربه
tits U ضربه
tit U ضربه
blow U ضربه
strikeless U بی ضربه
impulse U ضربه
impulses U ضربه
hacked U ضربه
thudding U ضربه
thuds U ضربه
collision U ضربه
pop U ضربه
popped U ضربه
brunt U ضربه
left U ضربه چپ
head U ضربه با سر
impluse U ضربه
pops U ضربه
butt joint U ضربه
hacks U ضربه
mishit U ضربه بد
butting U ضربه با سر
surge U ضربه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com