English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cross kick U ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fall wool U پشم پاییزه [پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
drop-outs U ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
dropouts U ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out U ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
opened U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
opens U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
barristers U وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barrister U وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
puncher U مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
mr. and mrs billiards U بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
undercuts U ببهای کمتری
undercut U ببهای کمتری
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
much little U هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
mux U مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
multiplexor U مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
concentrates U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrate U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
Huffman code U کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
overrunning U دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrun U دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overruns U دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
apologists U مدافع
crease defenceman U مدافع
backs U مدافع
back U مدافع
pleader U مدافع
defendant U مدافع
pass rusher U مدافع خط
apologist U مدافع
defender U مدافع
defenders U مدافع
backer up U مدافع
championless U بی مدافع
blue liner U مدافع
close defence U سه مدافع
defendants U مدافع
defenseless U بی مدافع
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
defending attorney U وکیل مدافع
positioned U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
defensor U وکیل مدافع
advocates U وکیل مدافع
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
barristers U وکیل مدافع
full back U مدافع پوششی
self defensive U مدافع خود
barrister U وکیل مدافع
advocate U وکیل مدافع
judge advocate U وکیل مدافع
advocated U وکیل مدافع
ball hawk U مدافع پرقدرت
advocating U وکیل مدافع
the champion of liberty U مدافع ازادی
backman U بازیگر مدافع
blitzer U مدافع نفوذی
backfour U چهار مدافع
backs U مدافع خط میدان
proctor U وکیل مدافع
back U مدافع خط میدان
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
counselor U رایزن وکیل مدافع
scambler U مدافع مامور مانوربالا
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
contestant U مسابقه دهنده مدافع
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
counsellors U رایزن وکیل مدافع
counselors U رایزن وکیل مدافع
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
contestants U مسابقه دهنده مدافع
attorneys U نمایندگی وکیل مدافع
attorney U نمایندگی وکیل مدافع
linemen U مدافع یامهاجم روی خط
slotback U مدافع پشت شکاف
chicken fight U سد کردن پی در پی راه مدافع
lineman U مدافع یامهاجم روی خط
free safety U مدافع در منطقه ضعف
counsellor U رایزن وکیل مدافع
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
blocker U مدافع روی تور والیبال
bait the hole U گول زدن مدافع حریف
wicketkeeper U توپگیر مدافع میلههای کریکت
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
wing threequarter U هریک از دو مدافع کنار زمین
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
shortstop U موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
ball hawk U مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
set back U مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
cutoff block U سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
strong safety U مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
fore check U جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
go backdoor U جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
defenceman U مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
pass cut U روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
look off U فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
shivering U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shiver U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
beats U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
sole kick U ضربه با کف پا
butt joint U ضربه
bonks U ضربه بر سر
impact U ضربه
bonking U ضربه بر سر
slugger U ضربه زن
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
bonked U ضربه بر سر
brunt U ضربه
head U ضربه با سر
stroking U ضربه
hacked U ضربه
surges U ضربه
antiknock U ضد ضربه
hacks U ضربه
strokes U ضربه
surged U ضربه
impluse U ضربه
hack U ضربه
sole trap U ضربه با کف پا
whang U ضربه
stroked U ضربه
shockproof U ضد ضربه
tit U ضربه
tits U ضربه
stroke U ضربه
strikeless U بی ضربه
surge U ضربه
double kick U دو ضربه پی در پی
kicked U ضربه با پا
kick U ضربه
kick U ضربه با پا
kicked U ضربه
impulse U ضربه
kicks U ضربه با پا
kicking U ضربه
kicking U ضربه با پا
impulses U ضربه
shock proof U ضد ضربه
bonk U ضربه بر سر
impacts U ضربه
pulsed U ضربه
yee jupkki U ضربه پا
pulse U ضربه
mishit U ضربه بد
kicks U ضربه
push U ضربه
pushed U ضربه
pushes U ضربه
flaps U ضربه
collisions U ضربه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com