Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dink
U
ضربه اهسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bunting
U
روش ضربه زدنی که توپ اهسته می غلتد
drop shot
U
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot
U
ضربه اهسته روی تور والیبال
Other Matches
stew
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tap
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
plodder
U
اهسته رو
silently
U
اهسته
languidly
U
اهسته
slow down
U
اهسته
slowed
U
اهسته
slows
U
اهسته
tardo
U
اهسته
slowly
U
اهسته
largo a
U
اهسته
slowing
U
اهسته
ritardando
U
اهسته تر
slower
U
اهسته
cattish
U
اهسته رو
slowest
U
اهسته
slow footed
U
اهسته
slow
U
اهسته
catlike
U
اهسته رو
limper
U
اهسته رو
indistinct
U
اهسته
quietly
U
اهسته
below ones breath
U
اهسته
low
U
اهسته
lightly
U
اهسته
at a slow pace
U
اهسته
lentamente
U
اهسته
lento a
U
اهسته
fabian
U
اهسته رو
low low
U
اهسته اهسته
gradual
U
اهسته
tipping
U
ضربت اهسته
trudged
U
قدم اهسته
trudges
U
قدم اهسته
slackens
U
اهسته کردن
largo
U
اهسته و مفصل
jiggling
U
تکان اهسته
goose-step
U
قدم اهسته
jiggles
U
تکان اهسته
lockstep
U
قدم اهسته
languid
U
بی حال اهسته
tapping
U
اهسته زدن
goose-stepped
U
قدم اهسته
piaffer
U
یورتمه اهسته
pianissimo
U
بسیار اهسته
goose-steps
U
قدم اهسته
crawl
U
اهسته خزیدن
andante
U
نسبتا اهسته
tap
U
اهسته زدن
crawled
U
اهسته خزیدن
goose-stepping
U
قدم اهسته
crawls
U
اهسته خزیدن
slid
U
اهسته رفتن
tip
U
ضربت اهسته
trudge
U
قدم اهسته
rallenttando
U
بتدریج اهسته تر
tapped
U
اهسته زدن
trudging
U
قدم اهسته
jog trot
U
کاریکنواخت و اهسته
percuss
U
اهسته زدن به
simmer
U
اهسته جوشیدن
soften
U
اهسته ترکردن
jogs
U
اهسته دویدن
jogged
U
اهسته دویدن
jog
U
اهسته دویدن
slacken
U
اهسته کردن
goose step
U
قدم اهسته
sluggish
U
بطی اهسته رو
trickle charge
U
پر کردن اهسته
softened
U
اهسته ترکردن
softens
U
اهسته ترکردن
jogging
U
اهسته دویدن
simmered
U
اهسته جوشیدن
dead slow
U
خیلی اهسته
dogtrot
U
یورتمه اهسته
simmering
U
اهسته جوشیدن
simmers
U
اهسته جوشیدن
lagging
U
اهسته کند
mealy-mouthed
U
اهسته حرف زن
mealy mouthed
U
اهسته حرف زن
low
U
پایین اهسته
to wear away
U
اهسته راندن
susurration
U
سخن اهسته
dab
U
اهسته زدن
dabs
U
اهسته زدن
to burn down ar low
U
اهسته ترسوختن
jiggle
U
تکان اهسته
jiggled
U
تکان اهسته
slow paced
U
اهسته خرام
slow paced
U
اهسته گام
dabbed
U
اهسته زدن
slow ahead
U
اهسته به جلو
to slack up
U
کم کم اهسته کردن
slackened
U
اهسته کردن
to burn down or low
U
اهسته ترسوختن
slow and steady
U
اهسته وپیوسته
slackening
U
اهسته کردن
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
doggo
U
اهسته ناپدید شونده
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
slowest
U
اهسته کردن یاشدن
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
slowing
U
اهسته کردن یاشدن
slows
U
اهسته کردن یاشدن
elutriate
U
اهسته خالی کردن
slower
U
اهسته کردن یاشدن
ruffle
U
صدای طبل اهسته
slow
U
اهسته کردن یاشدن
fox trot
U
یورتمه اهسته اسب
ruffling
U
صدای طبل اهسته
creeper
U
گوی غلطان و اهسته
tap
U
ضربت اهسته شیر
creepers
U
گوی غلطان و اهسته
indistinct noise
U
صدای اهسته و نامعلوم
ruffles
U
صدای طبل اهسته
tapped
U
ضربت اهسته شیر
slowed
U
اهسته کردن یاشدن
heavy footed
U
اهسته وسنگین درحرکت
tapping
U
ضربت اهسته شیر
gentlest
U
اهسته ملایم کردن
decant
U
اهسته خالی کردن
to tread light
U
اهسته لگد زدن
to speak under one's breath
U
اهسته سخن گفتن
steady on
U
اهسته به سمت هدف
decelerated
U
کندکردن اهسته کردن
jiggle
U
اهسته تکان دادن
slow motion picture
U
تصویر با حرکت اهسته
slow burning conductor
U
سیم اهسته سوز
jiggled
U
اهسته تکان دادن
jiggles
U
اهسته تکان دادن
decanted
U
اهسته خالی کردن
decanting
U
اهسته خالی کردن
gentler
U
اهسته ملایم کردن
gentle
U
اهسته ملایم کردن
decelerates
U
کندکردن اهسته کردن
decelerating
U
کندکردن اهسته کردن
coddling
U
اهسته جوشاندن یا پختن
coddles
U
اهسته جوشاندن یا پختن
coddled
U
اهسته جوشاندن یا پختن
coddle
U
اهسته جوشاندن یا پختن
decants
U
اهسته خالی کردن
whispery
U
اهسته صحبت کننده
jiggling
U
اهسته تکان دادن
oozing
U
اهسته جریان یافتن
drifted
U
مقصود جریان اهسته
drifting
U
مقصود جریان اهسته
drifts
U
مقصود جریان اهسته
ooze
U
اهسته جریان یافتن
oozed
U
اهسته جریان یافتن
feather
U
اهسته زدن گوی
oozes
U
اهسته جریان یافتن
drift
U
مقصود جریان اهسته
decelerate
U
کندکردن اهسته کردن
clammy
U
سرد ومرطوب اهسته رو
patting
U
دست زدن اهسته قالب
flick
U
ضربت اهسته و سبک با شلاق
retard
U
عقب انداختن اهسته کردن
blooper
U
پرتاب اهسته توپ به توپزن
fudge
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
coos
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
flicked
U
ضربت اهسته و سبک با شلاق
jogger
U
دونده با گامهای اهسته ومنظم
logged
U
اهسته وکند شده در حرکت
joggers
U
دونده با گامهای اهسته ومنظم
flicks
U
ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicking
U
ضربت اهسته و سبک با شلاق
fudged
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
retards
U
عقب انداختن اهسته کردن
fudges
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
cooing
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
cooed
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
spiller
U
موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
coo
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
pat
U
دست زدن اهسته قالب
pats
U
دست زدن اهسته قالب
patted
U
دست زدن اهسته قالب
retarding
U
عقب انداختن اهسته کردن
to pat upon something
U
اهسته دست بر چیزی زدن
entrain
U
اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
plod
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
to p aperson on the back
U
اهسته دست به پشت کسی زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com