Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
command active sonobuoy system
U
وسیله اکتشاف زیردریایی
radio detection
U
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
fluxgate
U
وسیله اکتشاف مین مغناطیسی
firing stop mechanism
U
وسیله منع اتش ضامن خودکار
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
permissive action link
U
ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
obstructor
U
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
flux valve
U
دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
interruptor
U
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
safety
U
به ضامن کردن ضامن
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
exploration
U
اکتشاف
findings
U
اکتشاف
discoveries
U
اکتشاف
finding
U
اکتشاف
discovery
U
اکتشاف
detection
U
اکتشاف
uncharted
U
اکتشاف نشده
probability of detection
U
احتمال اکتشاف
prospector
U
اکتشاف کننده
eureka
U
ابرازپیروزی از اکتشاف
surface detection
U
اکتشاف سطحی
scouts
U
مامور اکتشاف
probed
U
اکتشاف جدید
scout
U
مامور اکتشاف
exploration
U
کاوش اکتشاف
probe
U
اکتشاف جدید
scouted
U
مامور اکتشاف
probes
U
اکتشاف جدید
prospectors
U
اکتشاف کننده
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
reconnaissance
U
بازدید مقدماتی اکتشاف
spelunker
U
علاقمند به اکتشاف غار
inexplorable
U
غیر قابل اکتشاف
prospected
U
اکتشاف کردن مساحی
acquisition radar
U
رادار اکتشاف هدف
prospect
U
اکتشاف کردن مساحی
locator beacon
U
برج اکتشاف هوایی
prospects
U
اکتشاف کردن مساحی
prospecting
U
اکتشاف کردن مساحی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
sounding rocket
U
موشک اکتشاف تغییرات جوی
detector paper
U
کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
magnetic anomaly detection gear
U
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
spadat
U
سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
acoustical surveillance
U
اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
acoustic minehunting
U
روش اکتشاف مین به طریق صوتی
detector crayon
U
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
fixer system
U
سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
fixer network
U
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
subaqueous ranging
U
طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
spasur
U
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
warrantor
U
ضامن
guaranteed
U
ضامن
guarantors
U
ضامن
mainpernor
U
ضامن تن
keylock
U
ضامن
guarantees
U
ضامن
cautioned
U
ضامن
sureties
U
ضامن
warranter
U
ضامن
pawl
U
ضامن
sponsor
U
ضامن
retainer
U
ضامن
latches
U
ضامن
latch
U
ضامن
guarantor
U
ضامن
extender
U
ضامن
sponsoring
U
ضامن
sponsors
U
ضامن
retainers
U
ضامن
cautions
U
ضامن
bondsman
U
ضامن
guardless
U
بی ضامن
cautioning
U
ضامن
bailsman
U
ضامن
saftey bolt
U
ضامن
toggles
U
ضامن
device
U
ضامن
safe
U
ضامن
brake
U
ضامن
surety
U
ضامن
toggle
U
ضامن
warranty
U
ضامن
safety bolt
U
ضامن
braking
U
ضامن
devices
U
ضامن
brakes
U
ضامن
braked
U
ضامن
recognizor
U
ضامن
safe
U
به ضامن
warranties
U
ضامن
safety device
U
ضامن
preventor
U
ضامن
safest
U
ضامن
safest
U
به ضامن
safes
U
به ضامن
guarantee
U
ضامن
safer
U
به ضامن
safes
U
ضامن
bail
U
ضامن
obligor
U
ضامن
hostage
U
ضامن
hostages
U
ضامن
security
U
ضامن
safer
U
ضامن
caution
U
ضامن
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
arming pin
U
خار ضامن
handles
U
ضامن دستگیره
safety pins
U
اشبیل ضامن
safety pin
U
اشبیل ضامن
handle
U
ضامن دستگیره
guaranteed
U
ضامن متعهد
arming pin
U
میله ضامن
arming wire
U
سیم ضامن
backing pawl
U
ضامن پشتی
bailee
U
ضامن و متعهد
bailsman
U
ضامن حرفهای
guarantees
U
ضامن متعهد
bolt release
U
چفت ضامن
rowlock
U
ضامن پارو
rowlocks
U
ضامن پارو
engage
U
ضامن کردن
engages
U
ضامن کردن
guarantee
U
ضامن متعهد
teaser
U
ضامن مولد
teasers
U
ضامن مولد
safety wire
U
اشبیل ضامن
i will be security for him
U
من ضامن او میشوم
safety wire
U
سیم ضامن
safety lock
U
قفل ضامن
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety lever
U
اهرم ضامن
safety fork
U
گیره ضامن
joint guarantor
U
ضامن تضامنی
safety device
U
دستگاه ضامن
retaining wall
U
دیوار ضامن
ratchet wheel
U
چرخ ضامن
stand guarantor
U
ضامن شدن
put on safety
U
به ضامن کردن
obligate
U
ضامن سپردن
sear stop
U
ضامن چکاننده
nonboresafe
U
بدون ضامن
depositary
U
نگهدار ضامن
answerable
U
ضامن جوابگو
detent
U
چفت ضامن
vouchers
U
ضامن گواه
voucher
U
ضامن گواه
ratchet
U
ضامن دارکردن
ratchets
U
ضامن دارکردن
general partner
U
شریک ضامن
to give security
U
ضامن دادن
good and svfficient bail
U
ضامن معتبر
shear pin
U
سیم ضامن
grommet
U
حلقه ضامن
safety lock
U
ضامن اسلحه
set screw
U
پیچ ضامن
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
render safe
U
به ضامن کردن مین
ratchets
U
ضامن چرخ دنده
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
ratchet
چرخ ضامن دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com