Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aspect
U
صورت فاهر
aspects
U
صورت فاهر
semblance
U
صورت فاهر
outside appearance
U
صورت فاهر
outward show
U
صورت فاهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
reverse
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing
U
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
format
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
drawing tools
U
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
exteriorize
U
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
keep up appearances
U
فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
of the surface
U
در صورت فاهر از بیرون
prefix notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
pro forma
U
برای صورت فاهر
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
guize
U
فاهر
surface
U
فاهر
exteriority
U
فاهر
surfaced
U
فاهر
groomed
U
فاهر
surfaces
U
فاهر
manifest
U
فاهر
faces
U
فاهر
appearance
U
فاهر
guise
U
فاهر
appearances
U
فاهر
guises
U
فاهر
mien
U
فاهر
superficial
U
فاهر
ostensible
U
فاهر
external
U
فاهر
squalid
U
بد فاهر
externals
U
فاهر
manifests
U
فاهر
sensations
U
فاهر
sensation
U
فاهر
superficies
U
فاهر
semblable
U
فاهر
outside
U
فاهر
outsides
U
فاهر
manifesting
U
فاهر
manifested
U
فاهر
externally
U
فاهر
face
U
فاهر
the outward state
U
فاهر
on the surface
U
در فاهر
rind
U
فاهر
rinds
U
فاهر
apparent
U
فاهر
affecter
U
فاهر ساز
gloss
U
جلوه فاهر
personal appearance
U
وضع فاهر
appearances
U
فاهر نمایش
spring
U
فاهر شدن
appearance
U
فاهر نمایش
outwardly
U
برحسب فاهر
nominally
U
بصورت فاهر
setting
U
وضع فاهر
hues
U
تصویر فاهر
hue
U
تصویر فاهر
pro forma
U
از لحاظ فاهر
simulation
U
فاهر سازی
simulations
U
فاهر سازی
faces
U
فاهر منظر
outward show
U
نمایش فاهر
face
U
فاهر منظر
similitude
U
بیرون فاهر
springs
U
فاهر شدن
outsight
U
فاهر بینی
trumpery
U
خوش فاهر
garb
U
کسوت فاهر
hermaphrodites
U
خنثی فاهر
hermaphrodite
U
خنثی فاهر
exposed
U
فاهر شده
surface
U
رویه فاهر
seems
U
فاهر شدن
seemed
U
فاهر شدن
seem
U
فاهر شدن
turn-ups
U
فاهر شدن
surfaces
U
رویه فاهر
in outward show
U
بصورت فاهر
turn up
U
فاهر شدن
formalist
U
فاهر پرست
surfaced
U
رویه فاهر
the out ward eye
U
چشم فاهر
the outward man
U
انسان فاهر
looks
U
فاهر شدن
looked
U
فاهر شدن
look
U
فاهر شدن
habits
U
مشرب فاهر
habit
U
مشرب فاهر
to make ones a
U
فاهر شدن
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
settings
U
وضع فاهر
merged
U
دشمن فاهر شد
turned out
U
فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
exposures
U
فاهر شدن عکس
show up
<idiom>
U
فاهر شدن ،رسیدن
seeming
U
فاهر نما زیبایی
for a sake
U
برای حفظ فاهر
the outer man
U
وضع فاهر شخص
develop
U
فاهر کردن عکس
develops
U
فاهر کردن عکس
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
on the surface
U
درصورت فاهر از بیرون
verisimilar
U
دارای فاهر حقیقی
affectedly
U
از روی فاهر سازی
judge by appearances
U
حکم به فاهر کردن
exposure
U
فاهر شدن عکس
to keep up appearances
U
حفظ فاهر کردن
outed
U
رفتن فاهر شدن
resurfaces
U
دوباره فاهر شدن
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
phantom
U
منظر فاهر فریبنده
out-
U
رفتن فاهر شدن
out
U
رفتن فاهر شدن
resurfaced
U
دوباره فاهر شدن
pro forma
U
منباب فاهر فاهری
resurface
U
دوباره فاهر شدن
phantoms
U
منظر فاهر فریبنده
stuffed shirt
U
ادم خوش فاهر وتوخالی
hued
U
دارای فاهر ونمای مخصوص
cycles
U
بصورت متناوب فاهر شدن
aspect
U
روش فاهر سازی چیزی
rounding
U
ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
cycled
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycled
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
aspects
U
روش فاهر سازی چیزی
scarious
U
دارای فاهر خشک وپلاسیده
cycles
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
notations
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
acronical
U
فاهر شونده در غروب افولی
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
opportunity target
U
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
look
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
projects
U
فاهر کردن نشان دادن
projected
U
فاهر کردن نشان دادن
to evolve a fact
U
چگونگی امری را فاهر کردن
looked
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looks
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
sterling
U
فاهر وباطن یکی واقعی
turn up
<idiom>
U
به طور ناگهانی فاهر شدن
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
reasonable and probable cause
U
علت معقول و به فاهر درست
specious
U
دارای فاهر زیبا وفریبنده
deponont
U
در فاهر مجهول و در باطن معلوم
acronichal
U
فاهر شونده در غروب افولی
stuffed shirts
U
ادم خوش فاهر وتوخالی
notation
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
project
U
فاهر کردن نشان دادن
paradoxical
U
در فاهر مهمل و درواقع درست
i did it for show
U
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
developers
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
developer
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
pop up
<idiom>
U
غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
page
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
deusexmachina
U
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
whited
U
ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
outwardness
U
کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
pages
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
proteranthous
U
دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
paged
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
clothes horse
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
print
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
expose
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
prints
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
textualism
U
اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
clothes horses
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
printed
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exposes
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposing
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
latensification
U
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
generation
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
generations
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
transients
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transient
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
damask
U
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
VBScript
U
مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
time
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
timed
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
debutant
U
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
times
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
drop down menu
U
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
previewer
U
خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
thunderhead
U
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
cursors
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
responses
U
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
response
U
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
blue key
U
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com