English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
illegal U ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
unallowable digit U ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
forbid U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
leaves U صورت جمع کلمه leaf
pence U صورت جمع کلمه penny
fora U صورت جمع کلمه forum
halves U صورت جمع کلمه half
flags U بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flag U بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
worded U طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word U طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
speech U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speeches U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
log U کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
logs U کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
adder U تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند
adders U تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
hotter U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hot U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
zones U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
worded U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
pandect U قوانین
regulations U قوانین
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
rules committee U کمیته قوانین
conflict of laws U تعارض قوانین
codex U مجموعه قوانین
codification U وضع قوانین
kepler laws U قوانین کپلر
competition rules U قوانین رقابت
rules of the roads U قوانین دریانوردی
rules of engagement U قوانین درگیری
rules of chess U قوانین شطرنج
codification U تدوین قوانین
rules of the roads U قوانین راه
conflict of lows U تعارض قوانین
infraction of rules U نقض قوانین
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
murphy's laws U قوانین مورفی
interpertation of laws U تفسیر قوانین
joule's laws U قوانین ژول
mendelian laws U قوانین مندل
kepler's laws U قوانین کپلر
maritime law U قوانین دریایی
korte's laws U قوانین کرت
labor laws U قوانین کار
company law U قوانین شرکت
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
remedial statutes U قوانین اصلاحی
radiation laws U قوانین تابش
doctorine U قوانین اصلی
explanation of laws U شرح قوانین
promulgation of the laws U انتشار قوانین
forest laws U قوانین جنگل
code U مجموعه قوانین
gas laws U قوانین گازها
permissive legislation U قوانین مخیره
hague rules U قوانین لاهه
statue law U قانون یا قوانین
administrative law U قوانین اداری
succession law U قوانین وراثت
statute book U قوانین موضوعه
gunnery U قوانین تیراندازی
inland rules U قوانین داخلی
admiralty law U قوانین دریایی
written laws U قوانین مدون
zipf's laws U قوانین زیف
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
physical U که قوانین نرخ بیت
punitive article U قوانین جزایی ارتش
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
under these rules U بموجب این قوانین
military justice U قوانین جزایی ارتش
company law U قوانین مربوط به شرکتها
child labor laws U قوانین کار کودکان
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
codification U جمع وتدوین قوانین
gunnery U قوانین تیر توپخانه
codification U گرد اوری قوانین
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
copyright U محدود شده با قوانین کپی
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formats U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
inference U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
format U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
LCP U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com