Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proces verbal
U
صورت جلسه نشست نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
minute
U
صورت جلسه
minutes
U
صورت جلسه
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
protocols
U
صورت جلسه ازمایش
protocols
U
صورت جلسه کنفرانس
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
record
U
صورت جلسه سابقه
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
minute
U
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
wordprocessing
U
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
sederunt
U
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks
U
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
meets
U
نشست نشست گاه
meet
U
نشست نشست گاه
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
meets
U
: جلسه
meet
U
: جلسه
session
U
جلسه
sessions
U
جلسه
seance
U
جلسه
meeting
U
جلسه
sittings
U
جلسه
meetings
U
جلسه
sitting
U
جلسه
siting
U
نشست
session
U
نشست
fouling
U
ته نشست
trims
U
نشست
trimmest
U
نشست
settlement of the dam
U
نشست سد
settletment
U
نشست
deposition
U
ته نشست
seepage
U
نشست
sessions
U
نشست
consolidation
U
نشست
symposia
U
هم نشست
symposium
U
هم نشست
symposiums
U
هم نشست
leakage
U
نشست
sediments
U
ته نشست
sittings
U
نشست
sitting
U
نشست
meeting
U
نشست
depositions
U
ته نشست
meetings
U
نشست
sediment
U
ته نشست
leakages
U
نشست
settlements
U
نشست
precipitation
U
ته نشست
slumping
U
نشست
slumped
U
نشست
settlement
U
نشست
slump
U
نشست
slumps
U
نشست
seance
U
نشست
trim
U
نشست
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
in the meeting of d may
U
در جلسه سوم می
agendas
U
دستور جلسه
meeting
U
انجمن جلسه
chairman
U
رئیس جلسه
special session
U
جلسه مخصوص
meetings
U
انجمن جلسه
public session
U
جلسه علنی
reunion
U
تجدید جلسه
reunions
U
تجدید جلسه
nonresident
U
غیرحاضر در جلسه
chairmen
U
رئیس جلسه
court session
U
جلسه دادگاه
order of the day
U
دستور جلسه
chairperson
U
رئیس جلسه
agenda
U
دستور جلسه
chairpersons
U
رئیس جلسه
general meeting
U
جلسه عمومی
special session
U
نشست ویژه
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
subsiding
U
نشست کردن
soft spot
U
ناحیه نشست
precipitated rocks
U
سنگهای ته نشست
subside
U
نشست کردن
subsides
U
نشست کردن
sinking
U
استهلاک نشست
rate of deposition
U
سرعت ته نشست
subsided
U
نشست کردن
settles
U
نشست کردن
settlement of the foundation
U
نشست پی گاه
settlement ratio
U
نسبت نشست
seep in
U
نشست کردن
sinkable
U
نشست کردنی
oil residue
U
ته نشست روغن
settle
U
نشست کردن
assembly
U
مجمع نشست
annual accumulation of sediment
U
ته نشست سالانه
closed meeting
U
نشست مسدود
shore formation
U
ته نشست دریاچهای
lacustrine sediment
U
ته نشست دریاچهای
to cave in
U
نشست کردن
boring stay
U
محل نشست
subsidence
U
نشست فرونشینی
subsidence
U
نشست خاک
extravasate
U
نشست کردن
trim aft
U
نشست پاشنه
trim forward
U
نشست سینه
true slump
U
نشست واقعی
leaky
U
نشست کننده
air landed
U
هوا نشست
deposit
U
ته نشست ته نشین
sink
U
نشست کردن
sinks
U
نشست کردن
lime deposite
U
ته نشست اهکی
she sat behind me
U
او پشت من نشست
exudation
U
برون نشست
electrolytic deposition
U
ته نشست الکترولیتی
deposits
U
ته نشست ته نشین
calcareous deposit
U
ته نشست اهکی
closed conference
U
نشست مسدود
to hold a meeting
U
جلسه منعقد کردن
seance
U
جلسه احضار روح
cabinet council
U
جلسه هیات وزیران
convening
U
تشکیل جلسه دادن
convenes
U
تشکیل جلسه دادن
convened
U
تشکیل جلسه دادن
convene
U
تشکیل جلسه دادن
The meeting was postponed.
U
جلسه را عقب انداختند
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
bull session
U
جلسه محاوره ومرور
convocations
U
جلسه عمومی دانشجویان
convocation
U
جلسه عمومی دانشجویان
private session
U
جلسه غیر علنی
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
rehearing
U
جلسه دادرسی مجدد
walkouts
U
اعتصاب ,ترک جلسه
walkout
U
اعتصاب ,ترک جلسه
to hold a session
U
جلسه منعقد کردن
special session
U
جلسه فوق العاده
spectators
U
مستمعین جلسه دادگاه
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
work out
U
برنامه یک جلسه تمرین
the house went into secret session
U
مجلس جلسه سری
sitting in camera
U
جلسه غیر علنی
settlement forecast
U
پیش بینی نشست
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
settlement of abutments
U
نشست تکیه گاه
powwow
U
نشست وگفتگو کردن
special session
U
نشست فوق العاده
She sat beside ( next to ) her mother .
U
کنار مادرش نشست
The plan landed .
U
هواپیما بزمین نشست
He was favorably impressed by what I told him .
U
حرفم دردلش نشست
She went to the bad.
U
بروز سیاه نشست
seat of settlement
U
محل نشست ساختمان
The dust was laid ( settled ) .
U
گرد وخاک نشست
annual accumulation of sediment
U
سال اورد ته نشست
extraordinary meeting
U
نشست فوق العاده
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
presiding
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
adjournments
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournment
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
to sit
U
درباره موضوعی جلسه کردن
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
presides
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
the bird took its perch
U
مرغ روی چوب نشست
exudate
U
ترشح التهابی برون نشست
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com