Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
convexo concave
U
محدب ومقعر
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
to keep the ball rolling
U
رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
He turned his back on us.
U
پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
A million is 1 with 6 zeros
[noughts]
after it.
U
یک میلیون عدد یک با شیش تا صفر پشتش است.
[ریاضی]
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
elastic
U
فنری
automatous
U
فنری
springy
U
فنری
whippy
U
فنری
latch needle
U
فنری
door latch
U
چفت فنری
eyeglass
U
عینک فنری
fahnestock clip
U
گیره فنری
elastic pavement
U
روسازی فنری
farthingale
U
دامن فنری
bouncy
U
فنری پس جهنده
springs
U
فنر فنری
spring
U
فنر فنری
spring
U
حالت فنری
latch
U
شب بند فنری
latches
U
شب بند فنری
recoil
U
فنری بودن
recoiled
U
فنری بودن
recoiling
U
فنری بودن
snaps
U
گیره فنری
snapping
U
گیره فنری
snapped
U
گیره فنری
snap
U
گیره فنری
recoils
U
فنری بودن
flexible roller bearing
U
رولبرینگ فنری
washers
U
پولک فنری
spring balanced
U
ترازوی فنری
spring contact
U
کنتاکت فنری
spring coupling
U
کوپلینگ فنری
spring mattress
U
دشک فنری
spring plate
U
صفحه فنری
spring power hammer
U
چکش فنری
spring pressure gage
U
فشارسنج فنری
spring suspension
U
تعلیق فنری
spring washer
واشر فنری
springs
U
حالت فنری
spring balance
U
تعادل فنری
snap switch
U
کلید فنری
washer
U
پولک فنری
hardboard
U
تخته فنری
elasticity
U
خاصیت فنری
hydrospring
U
فنری روغنی
lanternfolding
U
فانوس فنری
scarificator
U
نشتر فنری
dandy cart
U
چرخ فنری شیرفروشان
spring loaded
U
دارای حالت فنری
tongues
U
زبانه فنری کوچک
springiness
U
خاصیت فنری ارتجاع
resilient
U
نشان دهنده فنری
spring tester
U
دستگاه ازمایش فنری
lock spring
U
قاب ساعت فنری
hydrospring
U
دستگاه فنری روغنی
avalement
U
حالت فنری زانو
springs
U
حالت فنری داشتن
spring
U
حالت فنری داشتن
elastic
U
فنری سبک روح
spring loaded
U
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
gates
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
lilts
U
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilt
U
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
seats
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
chaired
U
صندلی
chairing
U
صندلی
chairs
U
صندلی
place
U
صندلی
places
U
صندلی
placing
U
صندلی
santalaceous
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
chair
U
صندلی
stalling
U
صندلی
footstool
U
صندلی
stall
U
صندلی
seated
U
صندلی
footstools
U
صندلی
seat
U
صندلی
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
antimacassars
U
رویهء صندلی
shooting sticks
U
صندلی عصایی
shooting stick
U
صندلی عصایی
elbow
U
دسته صندلی
bucket seats
U
صندلی یکنفری
adjustable seat
صندلی متحرک
easy chairs
U
صندلی راحت
folding seat
U
صندلی تاشو
elbowed
U
دسته صندلی
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
morris chair
U
صندلی راحتی
easy chair
U
صندلی راحت
pushchairs
U
صندلی چرخدار
armchair
U
صندلی راحتی
swivel chair
U
صندلی چرخان
sitting
U
نشیمن صندلی
sittings
U
نشیمن صندلی
armchairs
U
صندلی راحتی
carrycot
U
صندلی کودک
carrycots
U
صندلی کودک
hot seat
U
صندلی برقی
deckchair
U
صندلی تاشو
hot seat
U
صندلی الکتریکی
deckchairs
U
صندلی تاشو
pushchair
U
صندلی چرخدار
antimacassar
U
رویهء صندلی
rocker
U
صندلی گهوارهای
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
bucket seat
U
صندلی یکنفری
camp chair
U
صندلی تاشونده
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
armrest
U
دستهء صندلی
arm chair
U
صندلی راحتی
an odd chair
U
صندلی تکی
tier
U
ردیف صندلی
tiers
U
ردیف صندلی
elbows
U
دسته صندلی
arm
U
دسته صندلی
office chair
U
صندلی اداری
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
drive's seat
U
صندلی راننده
rockers
U
صندلی گهوارهای
choir-stall
U
صندلی بلند
reseating
U
صندلی جدید دادن
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
armchair
U
صندلی دسته دار
armchairs
U
صندلی دسته دار
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
reseated
U
صندلی جدید دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
reseats
U
صندلی جدید دادن
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
caner
U
بافنده صندلی حصیری
cat nap
U
چرت روی صندلی
cat sleep
U
چرت روی صندلی
curule chair
U
صندلی عاج نشان
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
elbow chair
U
صندلی دسته دار
arm chair
U
صندلی دسته دار
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
impact
U
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impacts
U
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com