English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arm chair U صندلی راحتی
morris chair U صندلی راحتی
armchair U صندلی راحتی
armchairs U صندلی راحتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
Other Matches
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
eased U راحتی
relief U راحتی
conveniences U راحتی
convenience U راحتی
comfortableness U راحتی
easing U راحتی
eases U راحتی
ease U راحتی
pantofle U کفش راحتی
shoepac U کفش راحتی
davenport U نیمکت راحتی
slack suit U لباس راحتی
comforters U راحتی بخش
sandal U کفش راحتی
easement U راحتی اسایش
slippers U کفش راحتی
slipper U کفش راحتی
plimsolls U کفش راحتی
plimsoll U کفش راحتی
fleshpots U راحتی جسمانی
comforter U راحتی بخش
sandals U کفش راحتی
shoepack U کفش راحتی
unaccommodated U بدون وسایل راحتی
sock U کفش راحتی بی پاشنه
off duty U مرخصی راحتی نگهبانی
warm one's blood/heart <idiom> U احساس راحتی کردن
discomfort relief ratio U بهر راحتی- ناراحتی
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
peacefulness U راحتی صلح جوئی
juliet U کفش راحتی زنانه
accommodations U منزل وسایل راحتی
accommodation U منزل وسایل راحتی
security blanket <idiom> U استفاده از چیزی برای راحتی
sit back <idiom> U راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
huarache U کفش راحتی پاشنه کوتاه
whip up <idiom> U به راحتی وسریع به انجام رساندن
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
ergonomics U علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
plugs U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plug U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
jump seat U صندلی تا شو
seat U صندلی
seated U صندلی
seats U صندلی
box seat U صندلی لژ
stall U صندلی
chaired U صندلی
stalling U صندلی
chair U صندلی
chairs U صندلی
santalaceous U صندلی
footstool U صندلی
footstools U صندلی
place U صندلی
placing U صندلی
places U صندلی
chairing U صندلی
carrycots U صندلی کودک
carrycot U صندلی کودک
deckchair U صندلی تاشو
drive's seat U صندلی راننده
folding seat U صندلی تاشو
swivel chair U صندلی چرخان
office chair U صندلی اداری
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
adjustable seat صندلی متحرک
pushchairs U صندلی چرخدار
deckchairs U صندلی تاشو
pushchair U صندلی چرخدار
shooting sticks U صندلی عصایی
parliamentary seat U صندلی مجلسی
shooting stick U صندلی عصایی
choir-stall U صندلی بلند
elbows U دسته صندلی
rocking chair U صندلی گهوارهای
sittings U نشیمن صندلی
tier U ردیف صندلی
tiers U ردیف صندلی
sitting U نشیمن صندلی
easy chairs U صندلی راحت
an odd chair U صندلی تکی
elbowed U دسته صندلی
rocking chairs U صندلی گهوارهای
rocker U صندلی گهوارهای
hot seat U صندلی برقی
hot seat U صندلی الکتریکی
antimacassars U رویهء صندلی
elbow U دسته صندلی
easy chair U صندلی راحت
bucket seat U صندلی یکنفری
camp chair U صندلی تاشونده
rockers U صندلی گهوارهای
boatswain's chair U صندلی نقاله
bucket seats U صندلی یکنفری
arm U دسته صندلی
antimacassar U رویهء صندلی
armrest U دستهء صندلی
MNP 0 U پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
seat belt U کمربند صندلی هواپیما
armchair U صندلی دسته دار
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
wheel chair U صندلی چرخ دار
seat-belts U کمربند صندلی هواپیما
seat-belt U کمربند صندلی هواپیما
armchairs U صندلی دسته دار
reseated U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
shooting sticks U صندلی جمعشو و متحرک
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
reseat U صندلی جدید دادن
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
elbow chair U صندلی دسته دار
office swivel chair U صندلی گردان اداری
arm chair U صندلی دسته دار
back seat U صندلی عقب اتومبیل
dossal U پشتی صندلی وغیره
deck chair U صندلی حصیری تاشو
curule chair U صندلی عاج نشان
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
cat sleep U چرت روی صندلی
cat nap U چرت روی صندلی
caner U بافنده صندلی حصیری
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
dossel U پشتی صندلی وغیره
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
wheelchairs U صندلی چرخ دار
wheelchair U صندلی چرخ دار
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
choir-stall U [صندلی های مبلی گروه کر]
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
splat U میله تزئینی پشت صندلی
club chair U صندلی دسته دار بزرگ
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
caster U چرخ زیر صندلی یامیز
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
castors U چرخ زیر صندلی یامیز
castor U چرخ زیر صندلی یامیز
casters U چرخ زیر صندلی یامیز
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
Dust has accumulated [settled] on the chairs. روی صندلی ها خاک نشسته
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
ikons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icon U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
slats U چوب مداد میله پشت صندلی
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
slat U چوب مداد میله پشت صندلی
love seat U صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
sedilia U یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chair U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
night stool U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night chair U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
rom U نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
moquette U پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
reservations U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
gradin U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
gradine U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com