Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caner
U
بافنده صندلی حصیری
deckchair
U
صندلی تاشو
folding seat
U
صندلی تاشو
deckchairs
U
صندلی تاشو
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
basket-weave
U
بافت حصیری
sennet
U
بافت حصیری
wall knot
U
گره حصیری
plain weave
U
بافت حصیری
rattan fender
U
دفرای حصیری
brush matting
U
پوشش حصیری
basket weave
U
بافت حصیری
coconut matting
U
پوشش حصیری
bamboo curtain
U
مانع پردهء حصیری
stupa
U
کلاله بافتهای حصیری
boaters
U
کلاه حصیری لبهدار
matting
U
بوریا پوشش حصیری
matted
U
درهم برهم حصیری
boss
U
پشت بند حصیری هدف
sampan
U
قایق سقف حصیری وبادبانی
matting
U
بوریا بافی پوشش حصیری
bossing
U
پشت بند حصیری هدف
bosses
U
پشت بند حصیری هدف
bossed
U
پشت بند حصیری هدف
wickiup
U
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
twill weave
U
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
jackknife
U
تاشو
flexible
U
تاشو
foldaway
U
تاشو
slippers
U
تاشو
flxible
U
تاشو
slipper
U
تاشو
folding
U
تاشو
lissom or some
U
تاشو
limber
U
تاشو خم شو
fold-up
U
تاشو
collapsible
U
تاشو
fold-away
U
تاشو
flexible pipe
U
لوله تاشو
fanfold paper
U
کاغذ تاشو
yard stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding bicycle
U
دوچرخه تاشو
campstool
U
عسلی تاشو
folding rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
articulated pipe
U
لوله تاشو
folding meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
flxible
U
لوله تاشو
folding metre stick
[British]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
lissome
U
تاشو چالاک
carpenter's rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ladder
U
نردبان تاشو
jack knife bridge
U
پل متحرک تاشو
foldboat
U
قایق تاشو
yardstick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
collapsible table
U
میز تاشو
splays
U
زاویه تاشو پخ
pocket rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
flexibility
U
تاشو نرم
splayed
U
زاویه تاشو پخ
splaying
U
زاویه تاشو پخ
splay
U
زاویه تاشو پخ
lissom
U
تاشو چالاک
bunk
U
هرگونه تختخواب تاشو
folding rulers
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
pocket rules
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
pliant
U
دمدمی مزاج تاشو
faltboat
U
نوعی قایق تاشو
bunks
U
هرگونه تختخواب تاشو
traverse
U
مانع حائل درب تاشو
traversing
U
مانع حائل درب تاشو
step stool
U
چارپایه پله دار تاشو
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
traversed
U
مانع حائل درب تاشو
traverses
U
مانع حائل درب تاشو
wire roll
U
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
placing
U
صندلی
places
U
صندلی
footstool
U
صندلی
chairs
U
صندلی
footstools
U
صندلی
place
U
صندلی
seats
U
صندلی
stalling
U
صندلی
stall
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
seated
U
صندلی
seat
U
صندلی
santalaceous
U
صندلی
chairing
U
صندلی
chaired
U
صندلی
chair
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
rocker
U
صندلی گهوارهای
pushchairs
U
صندلی چرخدار
carrycots
U
صندلی کودک
carrycot
U
صندلی کودک
swivel chair
U
صندلی چرخان
rockers
U
صندلی گهوارهای
bucket seat
U
صندلی یکنفری
armchair
U
صندلی راحتی
sittings
U
نشیمن صندلی
armchairs
U
صندلی راحتی
pushchair
U
صندلی چرخدار
shooting stick
U
صندلی عصایی
shooting sticks
U
صندلی عصایی
easy chairs
U
صندلی راحت
easy chair
U
صندلی راحت
bucket seats
U
صندلی یکنفری
sitting
U
نشیمن صندلی
choir-stall
U
صندلی بلند
office chair
U
صندلی اداری
adjustable seat
صندلی متحرک
arm
U
دسته صندلی
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
antimacassar
U
رویهء صندلی
antimacassars
U
رویهء صندلی
morris chair
U
صندلی راحتی
tiers
U
ردیف صندلی
elbow
U
دسته صندلی
elbows
U
دسته صندلی
tier
U
ردیف صندلی
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
elbowed
U
دسته صندلی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
armrest
U
دستهء صندلی
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
hot seat
U
صندلی برقی
drive's seat
U
صندلی راننده
an odd chair
U
صندلی تکی
arm chair
U
صندلی راحتی
camp chair
U
صندلی تاشونده
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
curule chair
U
صندلی عاج نشان
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
elbow chair
U
صندلی دسته دار
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
cat sleep
U
چرت روی صندلی
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
arm chair
U
صندلی دسته دار
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
cat nap
U
چرت روی صندلی
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
armchairs
U
صندلی دسته دار
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
reseats
U
صندلی جدید دادن
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
reseated
U
صندلی جدید دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
armchair
U
صندلی دسته دار
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
reseating
U
صندلی جدید دادن
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com