Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
choir-stall
U
صندلی بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high chair
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Other Matches
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
seat
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
seats
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
santalaceous
U
صندلی
seated
U
صندلی
footstool
U
صندلی
footstools
U
صندلی
placing
U
صندلی
places
U
صندلی
place
U
صندلی
chairs
U
صندلی
chairing
U
صندلی
stall
U
صندلی
chaired
U
صندلی
stalling
U
صندلی
chair
U
صندلی
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
carrycot
U
صندلی کودک
armchairs
U
صندلی راحتی
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
armchair
U
صندلی راحتی
deckchairs
U
صندلی تاشو
carrycots
U
صندلی کودک
deckchair
U
صندلی تاشو
pushchair
U
صندلی چرخدار
shooting stick
U
صندلی عصایی
shooting sticks
U
صندلی عصایی
adjustable seat
صندلی متحرک
pushchairs
U
صندلی چرخدار
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
arm chair
U
صندلی راحتی
an odd chair
U
صندلی تکی
tiers
U
ردیف صندلی
tier
U
ردیف صندلی
elbows
U
دسته صندلی
elbowed
U
دسته صندلی
elbow
U
دسته صندلی
antimacassars
U
رویهء صندلی
antimacassar
U
رویهء صندلی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
armrest
U
دستهء صندلی
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
drive's seat
U
صندلی راننده
swivel chair
U
صندلی چرخان
morris chair
U
صندلی راحتی
rocker
U
صندلی گهوارهای
rockers
U
صندلی گهوارهای
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
folding seat
U
صندلی تاشو
camp chair
U
صندلی تاشونده
hot seat
U
صندلی برقی
bucket seats
U
صندلی یکنفری
arm
U
دسته صندلی
easy chair
U
صندلی راحت
easy chairs
U
صندلی راحت
sitting
U
نشیمن صندلی
sittings
U
نشیمن صندلی
bucket seat
U
صندلی یکنفری
office chair
U
صندلی اداری
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
reseats
U
صندلی جدید دادن
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
elbow chair
U
صندلی دسته دار
reseat
U
صندلی جدید دادن
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseated
U
صندلی جدید دادن
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
armchair
U
صندلی دسته دار
armchairs
U
صندلی دسته دار
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
cat sleep
U
چرت روی صندلی
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
cat nap
U
چرت روی صندلی
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
caner
U
بافنده صندلی حصیری
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
curule chair
U
صندلی عاج نشان
arm chair
U
صندلی دسته دار
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
Is this seat taken?
U
آیا این صندلی گرفته شده است؟
night stool
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
hammock chair
U
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
night chair
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
reservation
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservations
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
an odd chair
U
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
high grown
U
بلند قد
aloud
U
بلند
longs
U
بلند
long
U
بلند
longest
U
بلند
longer
U
بلند
highs
U
بلند
loud speaker
U
بلند گو
long-
U
بلند
longed
U
بلند
lengthwise
U
بلند
legged
U
پا بلند
amplifiers
U
بلند گو
amplifier
U
بلند گو
vociferous
U
بلند
upland
U
بلند
loudspeaker
U
بلند گو
tallest
U
قد بلند
tall
U
بلند
taller
U
بلند
taller
U
قد بلند
tallest
U
بلند
high
U
بلند
skyscrapers
U
بلند
loudly
U
بلند
skyscraper
U
بلند
willowy
U
بلند
eton collan
U
بلند
high (1 9 to 36)
U
بلند
loftily
U
بلند
grandiose
U
بلند
megaphones
U
بلند گو
megaphone
U
بلند گو
tall
U
قد بلند
fortes
U
بلند
soaring
U
بلند
rumbustious
U
بلند
highest
U
بلند
pointers
U
خط کش بلند
mouth filling
U
بلند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com