Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
related industries
U
صنایع مرتبط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
correlates
U
مرتبط
correlating
U
مرتبط
correlate
U
مرتبط
corresponsive
U
مرتبط
related markets
U
بازارهای مرتبط
correlate
U
مرتبط کردن
correlates
U
مرتبط کردن
uniting
U
مرتبط کردن
unites
U
مرتبط کردن
unite
U
مرتبط کردن
correlating
U
مرتبط کردن
intercommunicate
U
مرتبط بودن با
integrated program
U
برنامه مرتبط
sonnet sequence
U
غزلیات مرتبط
communicationg vessels
U
فروف مرتبط
one to one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
one-to-one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
gimmal
U
متشکل ازقطعات مرتبط
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
structure
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structuring
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
academia
U
حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
collated
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
government owned industries
U
صنایع دولتی
woodcraft
U
صنایع چوبی
food industries
U
صنایع غذایی
figure of speech
U
صنایع ادبی
fine art
U
صنایع مستظرفه
consumer industries
U
صنایع مصرفی
knowledge industries
U
صنایع اطلاعاتی
handcraft
U
صنایع یدی
steel industries
U
صنایع فولادی
indigenous industries
U
صنایع بومی
indigenous industries
U
صنایع محلی
primary industries
U
صنایع اولیه
nationalized industries
U
صنایع دولتی
key industries
U
صنایع کلیدی
nationalized industries
U
صنایع ملی
metal industries
U
صنایع فلزی
key industries
U
صنایع اصلی
chemical industries
U
صنایع شیمیایی
handicrafts
U
صنایع دستی
heavy industry
U
صنایع سنگین
figures of speech
U
صنایع بدیعی
utility
U
صنایع همگانی
imagery
U
صنایع بدیعی
heavy industries
U
صنایع سنگین
network data management system
U
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
dilettante
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
industrially
U
از نظر حرف و صنایع
aesthetes
U
طرفدار صنایع زیبا
aesthete
U
طرفدار صنایع زیبا
plastic arts
U
صنایع پلاستیکی یا قالبی
dilettantes
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
increasing cost industry
U
صنایع با هزینههای افزایشی
heavy goods
U
محصول صنایع سنگین
dilettanti
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
government owned industries
U
صنایع متعلق بدولت
antitrust
U
یااتحادیههای بزرگ صنایع
cartel
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
purple patch
U
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
protectionists
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
cartels
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
protectionist
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
purple passage
U
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
bounties
U
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
florulent
U
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
to protect home industry
U
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
industrial
U
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
eia
U
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
wild card
U
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
helmzhold resonator
U
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
protect home judustry
U
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
vorticism
U
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
RPC
U
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com