English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
government owned industries U صنایع دولتی
nationalized industries U صنایع دولتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds U قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
metal industries U صنایع فلزی
related industries U صنایع مرتبط
handicrafts U صنایع دستی
knowledge industries U صنایع اطلاعاتی
key industries U صنایع اصلی
key industries U صنایع کلیدی
woodcraft U صنایع چوبی
handcraft U صنایع یدی
imagery U صنایع بدیعی
indigenous industries U صنایع محلی
indigenous industries U صنایع بومی
figure of speech U صنایع ادبی
nationalized industries U صنایع ملی
food industries U صنایع غذایی
primary industries U صنایع اولیه
consumer industries U صنایع مصرفی
chemical industries U صنایع شیمیایی
fine art U صنایع مستظرفه
steel industries U صنایع فولادی
heavy industry U صنایع سنگین
heavy industries U صنایع سنگین
utility U صنایع همگانی
figures of speech U صنایع بدیعی
aesthetes U طرفدار صنایع زیبا
dilettanti U دوستدارتفننی صنایع زیبا
aesthete U طرفدار صنایع زیبا
heavy goods U محصول صنایع سنگین
dilettantes U دوستدارتفننی صنایع زیبا
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
industrially U از نظر حرف و صنایع
dilettante U دوستدارتفننی صنایع زیبا
antitrust U یااتحادیههای بزرگ صنایع
plastic arts U صنایع پلاستیکی یا قالبی
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
minerva U صنایع یدی خدای پزشکی
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
purple patch U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
cartel U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
industrial U دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
florulent U خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
to protect home industry U صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
eia U Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
euphuism U انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
belonging to the state <adj.> U دولتی
states U دولتی
stated U دولتی
stating U دولتی
state- U دولتی
state U دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U دولتی
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
governmental <adj.> U دولتی
governmental U دولتی
government control U نظارت دولتی
state college U دانشکده دولتی
public service U استخدام دولتی
public ship U ناو دولتی
public servants U مامورین دولتی
quasi public U نیمه دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
government sector U بخش دولتی
government officials U مامورین دولتی
state bank U بانک دولتی
public assistance U کمکهای دولتی
public monopoly U انحصار دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public institutions U نهادهای دولتی
state enterprise U مالکیت دولتی
public domain U خالصه دولتی
state enterprise U بنگاه دولتی
government control U کنترل دولتی
government departments U دوایر دولتی
government property U مال دولتی
state- U دولتی حالت
government regulation U مقررات دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public ownership U خالصه دولتی
government office U اداره دولتی
public domain U مالکیت دولتی
state U دولتی حالت
stated U دولتی حالت
states U دولتی حالت
stating U دولتی حالت
private U غیر دولتی
privates U غیر دولتی
civil servant U مستخدم دولتی
public sector U بخش دولتی
public schools U مدارس دولتی
civil servants U مستخدم دولتی
the funds U وام دولتی
state university U دانشگاه دولتی
civil services U خدمات دولتی
political circles U دوایر دولتی
state socialism U سوسیالیسم دولتی
public domain U خالصه دولتی
debenture U حواله دولتی
state prison U زندان دولتی
economic unit U موسسه دولتی و ...
etatism U سوسیالیزم دولتی
privatizes U غیر دولتی کردن
privatizing U غیر دولتی کردن
The corruption in government offices . U فساد دردستگاههای دولتی
privatized U غیر دولتی کردن
privatize U غیر دولتی کردن
privatization U غیر دولتی کردن
privatising U غیر دولتی کردن
privatises U غیر دولتی کردن
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
privatised U غیر دولتی کردن
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
arms U نشان دولتی نیرو
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
grant U کمک دولتی اعانه
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
granted U کمک دولتی اعانه
grants U کمک دولتی اعانه
state planning U برنامه ریزی دولتی
government securities U اوراق بهادار دولتی
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
government bonds U اوراق قرضه دولتی
order in council U تصویب نامه دولتی
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
security U گرو سهام قرضه دولتی
dole U کمک هزینه دولتی به بیکاران
funded U تنخواه قرضه دولتی سهام
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
public ship U کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
floater U گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
barratry U خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
vorticism U مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
bureaucrat U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
bureaucrats U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
transportation in kind U وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
pluralism U عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com