Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bye
U
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes
U
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
ducked
U
اخراج توپزن بی امتیاز
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
count
U
تعداد امتیاز توپزن
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
steal
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
steals
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
deciding
U
نزدیک به دروازه حریف
leg bye
U
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
peel
U
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels
U
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
burn
U
امتیاز گرفتن از حریف
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
headman
U
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen
U
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
blank
U
ممانعت از امتیاز گیری حریف
blankest
U
ممانعت از امتیاز گیری حریف
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
wipe out
U
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
scoreless
U
بدون امتیاز
stroke hole
U
بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
penalties
U
پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty
U
پرتاب خطای بدون امتیاز
maiden over
U
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
stonewalling
U
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewall
U
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewalled
U
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
loose ball foul
U
خطا روی حریف بدون توپ
impeding
U
خطا روی حریف بدون توپ
play control foul
U
خطا روی حریف بدون توپ
touchdown
U
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns
U
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
lawn bowling point
U
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
hazard
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
hazarding
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
vertical scale
U
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
elevation tracking
U
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
crossbars
U
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar
U
خط عرضی صلیب میله عرضی
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
lacks
U
نداشتن
lackvt
U
نداشتن
lack
U
نداشتن
wanted
U
نداشتن
lacked
U
نداشتن
want
U
نداشتن
passes
U
گذشتن
to blow over
U
گذشتن
passed
U
گذشتن
pass
U
گذشتن
traversing
U
گذشتن از
traverses
U
گذشتن از
to go by
U
گذشتن
forbear
U
گذشتن از
forbears
U
گذشتن از
to pass a way
U
گذشتن
bypassed
U
گذشتن
bypasses
U
گذشتن
bypassing
U
گذشتن
trafficking
U
گذشتن
overpasses
U
گذشتن از
overpass
U
گذشتن از
blow over
U
گذشتن
to run on
U
گذشتن
traverse
U
گذشتن از
get through
U
گذشتن از
traversed
U
گذشتن از
to pass on
U
گذشتن
bypass
U
گذشتن
elapsing
U
گذشتن
intercross
U
از هم گذشتن
go over
U
گذشتن
pass on
U
در گذشتن
traffic
U
گذشتن
interpenetrate
U
از هم گذشتن
crossest
U
گذشتن
trafficked
U
گذشتن
cross
U
گذشتن
elapses
U
گذشتن
traffics
U
گذشتن
elapse
U
گذشتن
crosser
U
گذشتن
crosses
U
گذشتن
go by
U
گذشتن
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
transect
U
بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
disliking
U
دوست نداشتن
To know no bounds.
U
حد وحصر نداشتن
sit out
U
شرکت نداشتن در
powerlessly
U
با نداشتن نیرو
to sit out
U
شرکت نداشتن در
to be at a loss for an answer
U
پاسخی نداشتن
errorless
U
نداشتن خطا
to be in the wrong
U
حق نداشتن زورگفتن
clean record
U
نداشتن پیشینه بد
dislikes
U
دوست نداشتن
disliked
U
دوست نداشتن
dislike
U
دوست نداشتن
disinterest
U
علاقه نداشتن
missed
U
نداشتن فاقدبودن
miss
U
نداشتن فاقدبودن
stone-broke
<idiom>
U
آه دربساط نداشتن
misses
U
نداشتن فاقدبودن
freedom from evil record
U
نداشتن پیشینه بد
sweep
U
بسرعت گذشتن از
overslaugh
U
نادیده گذشتن
fleet
U
بسرعت گذشتن
fleets
U
بسرعت گذشتن
traject
U
از مسیربخصوصی گذشتن
overdue
U
گذشتن موعد
to pass off
U
برگذارشدن گذشتن
overrides
U
سواره گذشتن از
overridden
U
سواره گذشتن از
overgo
U
رسیدن به گذشتن
to go over
U
گذشتن گذرکردن
filrate
U
از صافی گذشتن
overrode
U
سواره گذشتن از
override
U
سواره گذشتن از
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
climbed
U
صعود
climbs
U
صعود
ascent
U
صعود
ascension
U
صعود
bulging
U
صعود
bulges
U
صعود
ascents
U
صعود
ascendance
U
صعود
bulge
U
صعود
bulged
U
صعود
escalade
U
صعود
climb
U
صعود
climbing
U
صعود
pull up
U
صعود
not have two pennies to rub together
<idiom>
U
دیناری در بساط نداشتن
inertness
U
نداشتن زورجنبش یا ایستادگی
diffidently
U
با نداشتن اعتماد بخود
to not feel hungry
[to not like having anything]
U
اصلا اشتها نداشتن
To be between the devil and the deep blue sea.
U
راه پس وپیش نداشتن
out of favor with someone
<idiom>
U
حسن نیت نداشتن
out of step
<idiom>
U
هم آهنگ وتوازن نداشتن
make no bones about something
<idiom>
U
هیچ رازی نداشتن
inapprehension
U
نداشتن بیم یا نگرانی
not a leg to stand on
<idiom>
U
مدرک کافی نداشتن
intestacy
U
نداشتن وصیت نامه
not have a penny to one's name
<idiom>
U
آهی در بساط نداشتن
want
U
نیازمند بودن به نداشتن
distrusts
U
سوء فن اعتماد نداشتن
to paddle one's own canoe
U
کار بکسی نداشتن
to foel
U
حال درستی نداشتن
inefficiently
U
با نداشتن قابلیت بیفایده
wanted
U
نیازمند بودن به نداشتن
to make no doubt
U
مطمئن بودن شک نداشتن
distrusting
U
سوء فن اعتماد نداشتن
distrust
U
سوء فن اعتماد نداشتن
disconnection
U
قطع نداشتن رابطه
to get the key of the street
U
جای شب ماندن نداشتن
thriftessness
U
نداشتن عقل معاش
distrusted
U
سوء فن اعتماد نداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com