English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
applications U درخواست نامه پشت کار
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
application U درخواست نامه پشت کار
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
to request issuance U تقاضای صدور کردن
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
demands U درخواست کردن
entreat U درخواست کردن
implored U درخواست کردن از
implores U درخواست کردن از
imploring U درخواست کردن از
entreated U درخواست کردن
entreating U درخواست کردن
plead with U درخواست کردن
to make an application [to apply] U درخواست کردن
speak for <idiom> U درخواست کردن
implore U درخواست کردن از
soliciting U درخواست کردن
solicit U درخواست کردن
solicited U درخواست کردن
solicits U درخواست کردن
demand U درخواست کردن
pray U درخواست کردن
demanded U درخواست کردن
entreats U درخواست کردن
prayed U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
applying U درخواست کردن
praying U درخواست کردن
applies U درخواست کردن
apply U درخواست کردن
supplicate U درخواست کردن
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
pleaded U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
requisition U درخواست رسمی کردن
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
requisitioned U درخواست رسمی کردن
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
requisitioning U درخواست رسمی کردن
requisitions U درخواست رسمی کردن
boning U خواستن درخواست کردن
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
call for fire U درخواست اتش کردن
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
bone U خواستن درخواست کردن
indent U سفارش درخواست کردن
bones U خواستن درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
boned U خواستن درخواست کردن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
call for ..... under the credit U درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for [about] something U از کسی چیزی درخواست کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
to call somebody to [for] something U از کسی برای چیزی درخواست کردن
applying U درخواست کردن شامل حال بودن
apply U درخواست کردن شامل حال بودن
applies U درخواست کردن شامل حال بودن
to ask specifically about something U چیزی را به طور خاص درخواست کردن
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
lean on <idiom> U اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
beg U استدعا کردن درخواست کردن
applying U صدق کردن درخواست کردن
cry off U تقاضا کردن درخواست کردن
apply U صدق کردن درخواست کردن
applies U صدق کردن درخواست کردن
petitions U دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioned U دادخواهی کردن درخواست کردن
begs U استدعا کردن درخواست کردن
requests U تقاضا کردن درخواست کردن
petitioning U دادخواهی کردن درخواست کردن
requesting U تقاضا کردن درخواست کردن
petition U دادخواهی کردن درخواست کردن
requested U تقاضا کردن درخواست کردن
request U تقاضا کردن درخواست کردن
begged U استدعا کردن درخواست کردن
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something <idiom> U نامه الکترونی دریافت کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
type front U نوعی روش تایپ کردن نامه ها
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
to give notice to quit [one's residence] U لغو کردن اجاره نامه [و ترک ساختمان]
aggregate demand U تقاضای کل
total demand U تقاضای کل
at the instance of U به تقاضای
at the request of U تقاضای
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
giving U تقاضای رای
inelastic demand U تقاضای بی کشش
maximum demand U تقاضای بیشینه
effective demand U تقاضای موثر
re claim U تقاضای مجدد
give U تقاضای رای
market demand U تقاضای بازار
applications U تقاضای کار
request to send U تقاضای ارسال
composite demand U تقاضای مرکب
elastic demand U تقاضای با کشش
complementary demand U تقاضای تکمیلی
factor demand U تقاضای عوامل
complementary demand U تقاضای مکمل
demand for payment U تقاضای پرداخت
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
at the instance of U بر حسب تقاضای
application for loan U تقاضای وام
application U تقاضای کار
national demand U تقاضای ملی
final demand U تقاضای نهائی
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
gives U تقاضای رای
request substitution U تقاضای تعویض
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
excess demand U تقاضای بیش از حد
at my request U مطابق با تقاضای من
joint demand U تقاضای مشترک
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
soft market U بازار با تقاضای خوب
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
demand U تقاضای خرید کالا
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
tax U تحمیل تقاضای سنگین
demands U تقاضای خرید کالا
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
demanded U تقاضای خرید کالا
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
derived demand U تقاضای مشتق شده
rpo U تقاضای مظنه قیمت
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
elastic demand U تقاضای کشش دار
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com