English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3620 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
to make a typo [American E] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to make a typing error [mistake] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
overlays U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
key O کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
Baa! U بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
simply stated U به بیان کوتاه
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
public U رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
low voltage switch U کلید فشار ضعیف
high tension breaker U کلید فشار قوی
high voltage switch U کلید فشار قوی
disconnect switch U کلید فشار صفر
oil pressure switch U کلید فشار روغن
high tension switch U کلید فشار قوی
breaks U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
poop U صدای کوتاه
poops U صدای کوتاه
pressure sensitive keyboard U صفحه کلید حساس به فشار
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
alt key U کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
at U قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
woofer U دارای صدای کوتاه و گرفته
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
xt U صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
option U کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options U کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
key صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
gollies U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
inverts U که برای بیان نقل قول به کار می رود
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
inverting U که برای بیان نقل قول به کار می رود
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
invert U که برای بیان نقل قول به کار می رود
golly U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
represented U بیان کردن نشان دادن
represent U بیان کردن نشان دادن
give U نسبت دادن به بیان کردن
represents U بیان کردن نشان دادن
gives U نسبت دادن به بیان کردن
giving U نسبت دادن به بیان کردن
to set out U بیان کردن شرح دادن
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
programmable function keyboard U صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
key کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
x punch U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integers U اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
integer U اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
X distance U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
extend U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extending U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
algorithmic language U یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lanyards U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyard U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
dwarfs U کوتاه جلوه دادن
dwarfed U کوتاه جلوه دادن
dwarfing U کوتاه جلوه دادن
dwarf U کوتاه جلوه دادن
forcing U فشار دادن
hustling U فشار دادن
hustles U فشار دادن
pushing U فشار دادن
hustled U فشار دادن
pinches U فشار دادن
forces U فشار دادن
push U فشار دادن
pinch U فشار دادن
press U فشار دادن
pushed U فشار دادن
yerk U فشار دادن
pushes U فشار دادن
force U فشار دادن
presses U فشار دادن
hustle U فشار دادن
mouse U که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
mouses U که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
markers U کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
marker U کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
dirty bit U برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
prompted U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
prompt U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompts U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
fastest U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasted U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasts U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fast U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short ski U اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
short iron U چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
breaks U عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break U عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
chord keying U عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
clamped U بندزدن فشار دادن
clamping U بندزدن فشار دادن
trigger squeeze U فشار دادن ماشه
squeezing U چلاندن فشار دادن
clamp U بندزدن فشار دادن
pushed U نشاندن فشار دادن
squeezed U چلاندن فشار دادن
push U نشاندن فشار دادن
presses U فشار دادن با انگشتان
squeeze U چلاندن فشار دادن
press U فشار دادن با انگشتان
squeezes U چلاندن فشار دادن
pushes U نشاندن فشار دادن
clamps U بندزدن فشار دادن
text U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
texts U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
pealed U صدای گوشخراش دادن
peal U صدای گوشخراش دادن
peals U صدای گوشخراش دادن
pealing U صدای گوشخراش دادن
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
ignition over voltage U فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
faceted code U یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
microwriter U صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
inductor U قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
dollar sign U که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com