Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whoosh
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshed
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshes
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshing
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inertia welding
U
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
speedy
U
سریع السیر سریع
speediness
U
سریع السیر سریع
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
contingence
U
تماس
tangent
U
تماس
contacts
U
تماس
impact
U
تماس
impacts
U
تماس
tangents
U
تماس
impinging
U
تماس
ding
U
تماس
contacted
U
تماس
contacting
U
تماس
contact line
U
خط تماس
line of contact
U
خط تماس
taction
U
تماس
contact
U
تماس
tangency
U
تماس
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
skimmed
U
تماس اندک
contact area
U
منطقه تماس
contact angle
U
زاویه تماس
contact area
U
سطح تماس
contact diameter
U
قطر تماس
point contact
U
تماس نقطهای
zone of contact
U
ناحیه تماس
interactional points
U
نقاط تماس
finish
U
تماس انتهایی
tuch
U
تماس دادن با
contact party
U
گروه تماس
point of contact
U
نقطه تماس
area contact
U
سطح تماس
angle of contact
U
زاویه تماس
to be in rapport
U
تماس داشتن
contact surface
U
سطح تماس
going on
U
نزدیکی تماس
to be in contact
U
تماس داشتن
shock hazard
U
خطر تماس
skims
U
تماس اندک
line to line fault
U
تماس خطوط
skim
U
تماس اندک
to bring into contact
U
تماس دادن
communicator
U
شخص در تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
corps a corps
U
تماس بدنی
contact pressure
U
فشار تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
finishes
U
تماس انتهایی
contiguity
U
برخورد تماس
contact point
U
قطب تماس
contact flange
U
فلانژ تماس
movement to contact
U
حرکت به تماس
contact lost
U
تماس قطع شد
contact ratio
U
نسبت تماس
contacting
U
تماس یافتن تماسی
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
grazing point
U
نقطه تماس با مانع
contacted
U
تماس یافتن تماسی
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
look in on
<idiom>
U
تماس حاصل کردن
contact report
U
گزارش اخذ تماس
flattest
U
تماس دو لبه اسکیت
flat
U
تماس دو لبه اسکیت
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
contact
U
تماس یافتن تماسی
tuch
U
سر زدن تماس داشتن
galvanism
U
تماس برق بابدن
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
break off
U
قطع تماس با دشمن
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
synapse
U
محل تماس دوعصب
to keep in touch with any one
U
باکسی تماس داشتن
get in touch with someone
<idiom>
U
باکسی تماس گرفتن
contact backlash
U
دنده کور تماس
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
contact behavior
U
رفتار تماس جویانه
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
osculatory
U
وابسته به بوسه یا تماس
osculation
U
تماس اشتراک صفات
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
contacts
U
تماس یافتن تماسی
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
To establish( make) contact.
U
تماس دایر ( برقرار ) کردن
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
contact
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacting
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacts
U
محل اتصال تماس گرفتن
faded
U
تماس باهدف از بین رفت
contacted
U
محل اتصال تماس گرفتن
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact with the net
U
خطای تماس با تور والیبال
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
osculate
U
تماس نزدیک حاصل کردن
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
contact fire
U
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
physical
U
مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
contacted
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
brushes
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
Where can I contact Mr …. ?
U
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
touches
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
contacting
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
brush
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
contacts
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contact
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
touch
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
lose track of
<idiom>
U
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
U
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
punts
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
footprints
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
contacts
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
split the uprights
U
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
punted
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
If there is a reason for complaint, please contact ...
U
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
punt
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
footprint
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
contacting
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
full pitch
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full toss
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
contacted
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
negotiations
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
stalder circle
U
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
bounced
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
negotiation
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
hang up
<idiom>
U
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
memiscus
U
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
ground zero
U
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
bounce
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
interrogator responder
U
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
googly
U
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
bounces
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com