English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
squawk U صدای اردک دراوردن
squawked U صدای اردک دراوردن
squawks U صدای اردک دراوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quacked U صدای اردک
quacks U صدای اردک
quacking U صدای اردک
quack U صدای اردک
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
gongs U صدای زنگ دراوردن
slurped U صدای مکیدن دراوردن
gong U صدای زنگ دراوردن
creaks U صدای غوک دراوردن
slurping U صدای مکیدن دراوردن
creaked U صدای غوک دراوردن
cuckoos U صدای فاخته دراوردن
creaking U صدای غوک دراوردن
keck U صدای قی کردن دراوردن
slurp U صدای مکیدن دراوردن
slurps U صدای مکیدن دراوردن
creak U صدای غوک دراوردن
cuckoo U صدای فاخته دراوردن
grate U صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
grated U صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumbled U صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumbles U صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumble U صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grates U صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
chiming U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
cracks U را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
chime U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimes U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
crack U را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
knell U ناقوس عزارا بصدا دراوردن صدای ضربه ناقوس
plunk U صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
snip snap U صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
duck and drake U اردک نر
ducked U اردک
ducks and drakes U اردک نر
duckings U اردک
ducks U اردک
duck اردک
drakes U اردک نر
drake U اردک نر
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
ducklings U جوجه اردک
merganser U اردک ماهیخوار
goosander U اردک ماهیخوار
duckling U بچه اردک
duckling U جوجه اردک
ducklings U بچه اردک
flapper U جوجه اردک
wildfowl U اردک وحشی
mallards U اردک وحشی
mallard U اردک وحشی
pintail U اردک دم دراز
pike U اردک ماهی
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
waddle U اردک وارراه رفتن
loggerhead U نوعی اردک دریایی
ducks U اردک ماده غوطه
duck U اردک ماده غوطه
duckings U اردک ماده غوطه
ugly duckling <idiom> U جوجه اردک زشت
ducked U اردک ماده غوطه
luce U اردک ماهی بزرگ
waddled U اردک وارراه رفتن
waddles U اردک وارراه رفتن
waddling U اردک وارراه رفتن
sheldrake U اردک وحشی دریایی
sashay U اردک وار راه رفتن
waddled U راه رفتن اردک وار
walleye U انواع مختلف اردک ماهی
walleyed U انواع مختلف اردک ماهی
scaup duck U اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
waddles U راه رفتن اردک وار
waddle U راه رفتن اردک وار
waddling U راه رفتن اردک وار
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
jack salmon U اردک ماهی چشم سفید امریکا
dibber U اب خوردن مثل اردک بذر کاری
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
pochard U یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thumped U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
gouges U دراوردن
gouge U دراوردن
to push out U دراوردن
gouging U دراوردن
renders U دراوردن
to take out U دراوردن
rendered U دراوردن
render U دراوردن
to tread out U دراوردن
intromit U دراوردن
wash out U از پا دراوردن
to work out U دراوردن
exsect U دراوردن
to take off U دراوردن
gouged U دراوردن
gill U دراوردن
redact U دراوردن
doffed U دراوردن
doffing U دراوردن
doffs U دراوردن
to fish up U دراوردن
to fish out U دراوردن
sickle U دراوردن
take out U دراوردن
sickles U دراوردن
doff U دراوردن
scauper U دراوردن
to hew up U دراوردن
take off U دراوردن
tones U باهنگ دراوردن
redeeming U از گرو دراوردن
disembarks U از کشتی دراوردن
irradicate U از ریشه دراوردن
disembarking U از کشتی دراوردن
disembarked U از کشتی دراوردن
disembark U از کشتی دراوردن
redeem U از گرو دراوردن
redeeming U از رهن دراوردن
redeemed U از گرو دراوردن
redeemed U از رهن دراوردن
jarring U به اهتزاز دراوردن
pimple U جوش دراوردن
to take out of pledge U از گرو دراوردن
pimples U جوش دراوردن
redeem U از رهن دراوردن
to block out an inage U دراوردن یک تصویردرذهن
nephrectomy U دراوردن گرده
enthrals U بغلامی دراوردن
enthralling U بغلامی دراوردن
enthralled U بغلامی دراوردن
enthraling U بغلامی دراوردن
enthraled U بغلامی دراوردن
enthral U بغلامی دراوردن
ro round off U ازتیزی دراوردن
enforced U به اجرا دراوردن
enforcing U به اجرا دراوردن
put into words U به عبارت دراوردن
postform U بشکلی دراوردن
outroot U از بیخ دراوردن
parabolize U به مثل دراوردن
gut U روده دراوردن از
foreclose a mortgage U حق از گرو دراوردن
guts U روده دراوردن از
to work into rage U بغضب دراوردن
gutting U روده دراوردن از
enforce U به اجرا دراوردن
enforces U به اجرا دراوردن
to lick in to shope U از ناهنجاری دراوردن
pug U از بیخ دراوردن
indexes U بفهرست دراوردن
indexed U بفهرست دراوردن
index U بفهرست دراوردن
to put in motion U در جنبش دراوردن
pugs U از بیخ دراوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com