English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high pass filter U صافی بالا گذر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high pass acoustical filter U صافی صوتی بالا گذر
Other Matches
absolute filter U صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter U صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
sleekness U صافی
oaleaceous U صافی
filters U صافی
colanders U صافی
strainer U صافی
smoothness U صافی
strainers U صافی
filter U صافی
water filter U صافی اب
scumble U صافی
leach U صافی
pureness U صافی
planeness U صافی
absolute filter U صافی صد در صد
limpidity U صافی
filter bed U صافی اب
colander U صافی
line filter U صافی خط
defecator U صافی
limpidity or limpidness U صافی
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
band screen U صافی مخازن
accelofilter U صافی سریع
color killer U صافی رنگ
differentiating filter U صافی ممیز
acoustic filter U صافی صوتی
edge fillter U صافی چاکدار
filter press U صافی فشاری
electric filter U صافی الکتریکی
porous filter U صافی متخلخل
polarizing filter U صافی قطبی
absorbent filter U صافی جذب
filters U فیلتر صافی
crystal filter U صافی بلورین
scratch filter U صافی پیکاپ
break even U صافی درامدن
suction filter U صافی مکنده
filter U صافی پالایه
filter U فیلتر صافی
filter packing U لایی صافی
killer stage U صافی رنگ
gloss U صافی براقی
line filter U صافی همهمه
filters U صافی پالایه
petrol filter U صافی بنزین
interference eliminator U صافی تداخل
gravel filter U صافی شنی
glassiness U صافی زلالی
gas mask canister U صافی گاز
fuel filter U صافی بنزین
fuel filter U صافی سوخت
oil filter U صافی روغن
frequency filter U صافی فرکانس
purity U صافی پاکدامنی
fineness U موشکافی صافی
filter layer U لایه صافی
filter disk U قرص صافی
nominal filter U صافی میکرونی
noise filter U صافی همهمه
filtering U از صافی گذراندن
interference filter U صافی تداخل
interference filter U صافی پارازیت
leach U صافی کردن
leach U از صافی گذراندن
serenity U بی سر وصدایی صافی
light filter U صافی نور
line filter U صافی شبکه
filter flask U بالن صافی
filter disc U قرص صافی
filter curve U منحنی صافی
filter capacitor U خازن صافی
filter bed U صافی شنی
filter add U کمک صافی
filrate U از صافی گذراندن
filrate U از صافی گذشتن
filterable U صافی کردنی
filtrable U صافی کردنی
filtration U از صافی گذراندن
filter characteristic U مشخصه صافی
filter chock U چوک صافی
filter crystal U کریستال صافی
filter condenser U خازن صافی
filter circuit U مدار صافی
filter network U شبکه ی صافی
filter packing U پوشش صافی
filter paper U کاغذ صافی
infltrate U از سوراخهای صافی گذراندن
filter stick U لوله صافی دار
impedance transforming filter U صافی تبدیل امپدانس
power line filter U صافی جریان برق
low pass filter U صافی پایین گذر
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
band stop U صافی میان نگذر
band pass U صافی میان گذر
strainer well U چاه صافی دار
flexible oil filter line U لوله صافی روغن
integrating filter U صافی جمع کننده
narrow band filter U صافی فلزات باریک
filter insert U دریچه یا مدخل صافی
filtrate U مایع زیر صافی
serene U صافی صاف کردن
band pass filter circuit U مدار صافی باند پاس
low pass acoustical filter U صافی پایین گذر صوتی
lawns U مرغزار باپارچه صافی کردن
fluted filter paper U کاغذ صافی چین دار
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
lawn U مرغزار باپارچه صافی کردن
nominal filter U صافی به اندازه عبور معین
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leachate U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
antialiasing U تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
at a great age U در سن بالا یی
overtones U بالا تن
overtone U بالا تن
upper U بالا
ascendency U بالا
ascendancy U بالا
lever bridge U پل بالا رو
in old age [in great age] U در سن بالا
aloft U بالا
balconies U لژ بالا
balcony U لژ بالا
aweigh U بالا
superincumbent U از بالا
up there U ان بالا
upper limit U حد بالا
upside U بالا
outreach U بالا
atop U بالا
on high U در بالا
above U در بالا
gallery U لژ بالا
galleries U لژ بالا
overhead U سر بالا
overhead U بالا
uppermost U از بالا
headwater U بالا اب
up stairs U بالا
up U رو به بالا
over U بالا
high U بالا
highest U بالا
over- U بالا
top U بالا
highs U بالا
upped U بالا
up U بالا
upped U رو به بالا
upping U بالا
upping U رو به بالا
res U noitaloseR بالا
head piece U قسمت بالا
h.f. U فرکانس بالا
upheavals U بالا امدن
uplifter U بالا برنده
upheaval U بالا امدن
regorge U بالا اوردن
high-class U از طبقات بالا
to turn up [collar] U به بالا پیچیدن
to hinge up U به بالا پیچیدن
to tilt up U به بالا پیچیدن
boosters U بالا برنده
on stilts U بالا ایستاده بل
jacks U بالا بردن
jack U بالا بردن
wrapper U بالا پوش
wrappers U بالا پوش
abovestairs U طبقه بالا
raise U بالا بردن
heave away U بالا بکشید
aspired U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
high burst U ترکش بالا
Please come up . U بفرمائید بالا
top cast U ریختن از بالا
top carriage U قنداق بالا
high contrast U تغایر بالا
high efficiency U راندمان بالا
embezzling U بالا کشیدن
embezzles U بالا کشیدن
embezzled U بالا کشیدن
embezzle U بالا کشیدن
high frequency U بسامد بالا
scandent U بالا رونده
aspires U بالا رفتن
aspiring U بالا رفتن
promoting U بالا بردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com