Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pace
U
شیوه گام برداشتن
paced
U
شیوه گام برداشتن
paces
U
شیوه گام برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Gigantic Order
U
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
procedure
U
شیوه
process
U
شیوه
devices
U
شیوه
technique
U
شیوه
device
U
شیوه
mode
U
شیوه
techniques
U
شیوه
custom
U
شیوه
modes
U
شیوه
norms
U
شیوه
norm
U
شیوه
order
U
شیوه
methods
U
شیوه
method
U
شیوه
pattern
U
شیوه
procedures
U
شیوه ها
practices
U
شیوه ها
idiom
U
شیوه
styling
U
شیوه
do
U
شیوه
patterns
U
شیوه
idioms
U
شیوه
habitude
U
شیوه
methode
U
شیوه
practice
U
شیوه
styles
U
شیوه
style
U
شیوه
approaches
U
شیوه
approached
U
شیوه
approach
U
شیوه
styled
U
شیوه
processes
U
شیوه
severe style
U
شیوه جدی
mentality
U
شیوه اندیشه
orientalizing style
U
شیوه خاورمابی
mode of vibration
U
شیوه ارتعاش
tactic
U
رزم شیوه
technic
U
صناعت شیوه
vibrational mode
U
شیوه ارتعاش
elocution
U
شیوه سخنوری
paces
U
شیوه تندی
endorcement procedure
U
شیوه اجرا
employment practice
U
شیوه استخدامی
cloze technique
U
شیوه بندش
shaken
U
موافق شیوه
mentalities
U
شیوه اندیشه
civics
U
شیوه کشورداری
procedure
U
روش شیوه
research method
U
شیوه پژوهش
penning
U
شیوه نگارش
methods
U
ایین شیوه
method
U
ایین شیوه
oratory
U
شیوه سخنرانی
modus vivendi
U
شیوه زیست
penned
U
شیوه نگارش
pen
U
شیوه نگارش
pens
U
شیوه نگارش
flops
U
شیوه فاسبوری
mode of production
U
شیوه تولید
paced
U
شیوه تندی
pace
U
شیوه تندی
flopping
U
شیوه فاسبوری
flop
U
شیوه فاسبوری
modus operandi
U
شیوه کار
flopped
U
شیوه فاسبوری
flooding technique
U
شیوه غرقه سازی
concertina fold
U
شیوه تا کردن کاغذ
preferred cognitive mode
U
شیوه شناختی مرجح
iconic mode
U
شیوه تصویرسازی حسی
holtzman inkblot technique
U
شیوه لکههای هولتسمان
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
sound practices
U
شیوه های درست
modulus operadi
U
شیوه با طرز کار
error choice technique
U
شیوه خطا گزینی
lever watch
U
شیوه بکار بردن
prestressing method
U
شیوه پیش تنیدگی
prototaxic mode
U
شیوه ادراکی ابتدایی
gait
U
شیوه راه رفتن
assets liabilities technique
U
شیوه محاسن- معایب
eastern cut off
U
شیوه قیچی پرش ارتفاع
flamboyant gothic
U
شیوه گوتیک شعله اسا
modality
U
روند
[پردازه]
[شیوه]
[روش]
parataxic mode
U
شیوه ادراکی خود- محوری
Giant Order
U
شیوه غول ستونی
[معماری]
arch order
U
[شیوه ی ستون بندی طاق]
impasto
U
شیوه رنگ زنی غلیظ
leverage
U
شیوه بکار بردن اهرم
virgilian
U
به شیوه virgil شاعر نامی روم
tactic
U
جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
copiers
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
orientalize
U
شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
copier
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
idiosyncratic
U
وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
Religion was portrayed in a negative way.
U
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
latinity
U
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
majority rule
U
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
The means of payment will appear unchanged.
U
شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
scholasticism
U
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
point style
U
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
mannerist
U
کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
object method of teaching
U
شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
eastern roll
U
شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
megapode
U
یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
flaw
U
مو برداشتن
countertrace
U
برداشتن از
take
U
برداشتن
takes
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
deleting
U
برداشتن
deletes
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
delete
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
to mop up
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
pickup
U
برداشتن
remove
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
lifting
U
برداشتن
removing
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
include
U
در برداشتن
includes
U
در برداشتن
to take up
U
برداشتن
ingather
U
برداشتن
lift
U
برداشتن
ingether
U
برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
to pick up
U
برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
to pull off
U
برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
removes
U
برداشتن
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
to receive a wound
U
زخم برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
map
U
نقشه برداشتن از
to carry arms
U
سلاح برداشتن
to d. the cloth
U
رومیزی را برداشتن
machined
U
براده برداشتن
to have one's p taken
U
عکس برداشتن
machine
U
براده برداشتن
clearance
U
برداشتن مانع
machines
U
براده برداشتن
snap up
U
تند برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
shuffle off
U
به عجله برداشتن
demountable
U
قابل برداشتن
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
to take off
U
برداشتن بردن
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
to sweep away
U
ازمیان برداشتن
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
cracks
U
شکاف برداشتن
ingether
U
خرمن برداشتن
to take the photograph of
U
عکس برداشتن از
give up
U
دست برداشتن از
off take rudder
U
سکان برداشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
run away with
U
برداشتن و در رفتن
polled
U
نمونه برداشتن
remove slag
U
سرباره را برداشتن
break step
U
غلط پا برداشتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
poll
U
نمونه برداشتن
unhood
U
سرپوش برداشتن از
picturize
U
فیلم برداشتن از
uncap
U
سر پوش برداشتن از
crack
U
شکاف برداشتن
remove
U
برداشتن مهر
eliding
U
ازاخر برداشتن
step
U
قدم برداشتن
step
U
گام برداشتن
stepping
U
قدم برداشتن
stepping
U
گام برداشتن
unmask
U
نقاب برداشتن از
unmasked
U
نقاب برداشتن از
unmasking
U
نقاب برداشتن از
unmasks
U
نقاب برداشتن از
spoon
U
با قاشق برداشتن
transcribe
U
رونوشت برداشتن
transcribed
U
رونوشت برداشتن
transcribes
U
رونوشت برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
surmount
U
ازمیان برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
elides
U
ازاخر برداشتن
elided
U
ازاخر برداشتن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...