Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
error choice technique
U
شیوه خطا گزینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Gigantic Order
U
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
line switching
U
خط گزینی
monogamy
U
یک شو گزینی
monogyny
U
یک زن گزینی
canalization
U
ره گزینی
personnel selection
U
کارمند گزینی
accommodation
U
بوم گزینی
regioselectivity
U
جهت گزینی
object choice
U
شیئی گزینی
permselectivity
U
نفوذ گزینی
branching
U
شاخه گزینی
channelling
U
راه گزینی
item selection
U
پرسش گزینی
accommodations
U
بوم گزینی
domiciliation
U
مسکن گزینی
monandry
U
یک همسر گزینی
message switching
U
پیام گزینی
switching
U
راه گزینی
drive channelling
U
راه گزینی سائق
switch theory
U
نظریه راه گزینی
switching center
U
مرکز راه گزینی
polygyny
U
چند زوجه گزینی
switching network
U
شبکه راه گزینی
bank switching
U
راه گزینی محدوده
context switching
U
راه گزینی قرینه
circuit switching
U
راه گزینی مداری
word choice test
U
ازمون واژه گزینی
line switching
U
راه گزینی خطی
switching variable
U
متغیر راه گزینی
automatic mode switching
U
راه گزینی حالت خودکار
packet switching
U
راه گزینی بسته کوچک
automatic message switching
U
راه گزینی خودکار پیام
self selection
U
انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
style
U
شیوه
process
U
شیوه
devices
U
شیوه
device
U
شیوه
habitude
U
شیوه
do
U
شیوه
styling
U
شیوه
idiom
U
شیوه
idioms
U
شیوه
methode
U
شیوه
styled
U
شیوه
styles
U
شیوه
processes
U
شیوه
order
U
شیوه
methods
U
شیوه
method
U
شیوه
custom
U
شیوه
procedures
U
شیوه ها
approaches
U
شیوه
approached
U
شیوه
approach
U
شیوه
practice
U
شیوه
practices
U
شیوه ها
norm
U
شیوه
norms
U
شیوه
procedure
U
شیوه
mode
U
شیوه
techniques
U
شیوه
technique
U
شیوه
modes
U
شیوه
pattern
U
شیوه
patterns
U
شیوه
vibrational mode
U
شیوه ارتعاش
orientalizing style
U
شیوه خاورمابی
mode of production
U
شیوه تولید
mode of vibration
U
شیوه ارتعاش
research method
U
شیوه پژوهش
severe style
U
شیوه جدی
technic
U
صناعت شیوه
endorcement procedure
U
شیوه اجرا
method
U
ایین شیوه
elocution
U
شیوه سخنوری
civics
U
شیوه کشورداری
paced
U
شیوه تندی
penned
U
شیوه نگارش
mentality
U
شیوه اندیشه
paces
U
شیوه تندی
pace
U
شیوه تندی
pen
U
شیوه نگارش
modus vivendi
U
شیوه زیست
tactic
U
رزم شیوه
pens
U
شیوه نگارش
penning
U
شیوه نگارش
modus operandi
U
شیوه کار
methods
U
ایین شیوه
shaken
U
موافق شیوه
employment practice
U
شیوه استخدامی
oratory
U
شیوه سخنرانی
flopping
U
شیوه فاسبوری
mentalities
U
شیوه اندیشه
procedure
U
روش شیوه
flops
U
شیوه فاسبوری
flopped
U
شیوه فاسبوری
flop
U
شیوه فاسبوری
cloze technique
U
شیوه بندش
sound practices
U
شیوه های درست
preferred cognitive mode
U
شیوه شناختی مرجح
prestressing method
U
شیوه پیش تنیدگی
holtzman inkblot technique
U
شیوه لکههای هولتسمان
iconic mode
U
شیوه تصویرسازی حسی
flooding technique
U
شیوه غرقه سازی
assets liabilities technique
U
شیوه محاسن- معایب
concertina fold
U
شیوه تا کردن کاغذ
modulus operadi
U
شیوه با طرز کار
pace
U
شیوه گام برداشتن
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
gait
U
شیوه راه رفتن
lever watch
U
شیوه بکار بردن
paces
U
شیوه گام برداشتن
prototaxic mode
U
شیوه ادراکی ابتدایی
paced
U
شیوه گام برداشتن
modality
U
روند
[پردازه]
[شیوه]
[روش]
Giant Order
U
شیوه غول ستونی
[معماری]
arch order
U
[شیوه ی ستون بندی طاق]
leverage
U
شیوه بکار بردن اهرم
flamboyant gothic
U
شیوه گوتیک شعله اسا
impasto
U
شیوه رنگ زنی غلیظ
eastern cut off
U
شیوه قیچی پرش ارتفاع
parataxic mode
U
شیوه ادراکی خود- محوری
polygamy
U
چند همسری چند همسر گزینی
virgilian
U
به شیوه virgil شاعر نامی روم
orientalize
U
شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
idiosyncratic
U
وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
copiers
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copier
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
tactic
U
جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
Religion was portrayed in a negative way.
U
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
latinity
U
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
scholasticism
U
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
majority rule
U
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
The means of payment will appear unchanged.
U
شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
point style
U
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
mannerist
U
کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
object method of teaching
U
شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
polyandry
U
چند شوهری چند شو گزینی
eastern roll
U
شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
megapode
U
یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
box and one
U
دفاع به شیوه چهار جا گیر ویک یار گیر
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
oil on canvas
[painting technique]
U
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...