English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bus bar U شینه جریان شینه جامع ریل تماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highways U شینه جامع
highway U شینه جامع
line bar U شینه جریان
rail U شینه
z rail U ریل یا شینه "زد"
guide rail U شینه راهنما
graduated steel straight edge U شینه سنجش
conductor rail U شینه هادی
de bounce U جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point U وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
larger U جامع
ecumenic U جامع
collective U جامع
all around U جامع
aggregative U جامع
largest U جامع
self inclusive U جامع
self contained U جامع
integrated U جامع
universal U جامع
encyclopedic U جامع
precise U جامع
plenaries U جامع
plenary U جامع
sweeping U جامع
large U جامع
echaustive U جامع
masters U جامع
totals U جامع
totalling U جامع
totalled U جامع
comprehensive U جامع
master U جامع
exhaustive U جامع
totaling U جامع
total U جامع
Catholics U جامع
executtive U جامع
Catholic U جامع
mastered U جامع
totaled U جامع
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
comprehensive plans U برنامههای جامع
generically U بطور جامع
comprehensive job U کار جامع
turnkey system U سیستم جامع
comprehensive insurance U بیمه جامع
universal product code U کد جامع محصول
cathedrals U کلیسای جامع
universal U جامع جهانی
thesaurus U فرهنگ جامع
polytechnics U جامع الفنون
fully qualified U جامع الشرایط
thalweg U جامع المیاه
comprehensive schools U اموزشگاه جامع
inclusively U بطور جامع
comprehensive school U اموزشگاه جامع
thesauruses U فرهنگ جامع
universal identifier U معرف جامع
comprehensively U بطور جامع
polytechnic U جامع الفنون
stock U جامع نسب
cathedral U کلیسای جامع
generic U عام جامع
pure procedure U رویه جامع
encyclopaedia U فرهنگ جامع
collective antenna U انتن جامع
collective contact U کنتاکت جامع
generals U جامع همگانی
to cover much ground U جامع بودن
spacious U جامع گشاد
stocked U جامع نسب
omnibus bar U شمش جامع
general U جامع همگانی
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
comprehensive program U برنامه اجرائی جامع
blanket policy U بیمه نامه جامع
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
encyclopaedism U علوم واطلاعات جامع
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
polymaths U جامع علوم معقول ومنقول
sediment function U تابع بده مواد جامع
inclusive design U طرح جامع و کامل [فراگیر]
From A to Z. In every deatail. U از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
oecumenical U جامع مشهوردر سراسر جهان
encyclopaedic U وابسته به دایره المعارف جامع
polymath U جامع علوم معقول ومنقول
encyclopaedical U وابسته به دایره المعارف جامع
lateran U نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
upc U code product unversal کد جامع محصول
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
encyclopedist U دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
universal U transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
impinging U تماس
tangent U تماس
line of contact U خط تماس
tangents U تماس
impacts U تماس
tangency U تماس
taction U تماس
contacting U تماس
contact U تماس
impact U تماس
contacted U تماس
contacts U تماس
contingence U تماس
ding U تماس
contact line U خط تماس
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
area contact U سطح تماس
contact surface U سطح تماس
angle of contact U زاویه تماس
corps a corps U تماس بدنی
point contact U تماس نقطهای
point of contact U نقطه تماس
contact diameter U قطر تماس
interactional points U نقاط تماس
skim U تماس اندک
movement to contact U حرکت به تماس
to be in contact U تماس داشتن
finishes U تماس انتهایی
to be in rapport U تماس داشتن
shock hazard U خطر تماس
to bring into contact U تماس دادن
skims U تماس اندک
skimmed U تماس اندک
contiguity U برخورد تماس
contact flange U فلانژ تماس
contact lost U تماس قطع شد
going on U نزدیکی تماس
tuch U تماس دادن با
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
contact angle U زاویه تماس
contact area U منطقه تماس
line to line fault U تماس خطوط
contact area U سطح تماس
zone of contact U ناحیه تماس
finish U تماس انتهایی
contact party U گروه تماس
communicator U شخص در تماس
contact point U قطب تماس
contact patrol U گشتی تماس
contact pressure U فشار تماس
contact ratio U نسبت تماس
contact behavior U رفتار تماس جویانه
contact backlash U دنده کور تماس
movement to contact U حرکت به اخذ تماس
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
contact print U چاپ به طریقه تماس
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
to keep in touch with any one U باکسی تماس داشتن
touch panel U صفحه حساس به تماس
osculation U تماس اشتراک صفات
osculatory U وابسته به بوسه یا تماس
break off U قطع تماس با دشمن
flat U تماس دو لبه اسکیت
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
tuch U سر زدن تماس داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com