Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vial
U
شیشه کوچک دارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gallipot
U
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
phial
U
شیشه یا بطری کوچک
phials
U
شیشه یا بطری کوچک
dose rate
U
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
glassman
U
تاجر شیشه شیشه ساز
ink bottle
U
شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool
U
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
pharmaceutic
U
دارو
cured
U
دارو
medicines
U
دارو
drugged
U
دارو
pill
U
حب دارو
medicaments
U
دارو
cure
U
دارو
cures
U
دارو
drug
U
دارو
drugging
U
دارو
puisne judge
U
دارو جز
remedies
U
دارو
remedy
U
دارو
medicament
U
دارو
pharmaceuticals
U
دارو
remedying
U
دارو
materia medica
U
دارو
medication
U
دارو
medications
U
دارو
medicinally
U
با دارو
remedied
U
دارو
natural philosophy
U
دارو
drugs
U
دارو
medicine
U
دارو
pills
U
حب دارو
pharmaceutical
U
دارو
medics
U
دارو
cure all
U
نوش دارو
chemic
U
دارو فروش
calomel
U
کرم دارو
dosages
U
یک خوراک دارو
male fern
U
کیل دارو
lungwort
U
سینه دارو
dosage
U
یک خوراک دارو
pouch kit
U
جای دارو
dose
U
مقدار دارو
dosing
U
مقدار دارو
muller
U
دارو ساز
dosed
U
مقدار دارو
withdrawal
U
ترک دارو
troche
U
قرص دارو
dose
U
یک خوراک دارو
philtre
U
مهر دارو
philter
U
مهر دارو
dosed
U
یک خوراک دارو
doses
U
مقدار دارو
substance withdrawal
U
ترک دارو
pouch kit
U
جعبه دارو
hyssop
U
اشنان دارو
withdrawals
U
ترک دارو
alkahest
U
نوش دارو
doses
U
یک خوراک دارو
dosing
U
یک خوراک دارو
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
dosage
U
مقدار استعمال دارو
withdrawal syndrome
U
نشانگان ترک دارو
miyhridate
U
زهر دارو پادزهر
resolutive
U
دارو یا عامل گدازنده
dozing
U
دوز یک خوراک دارو
dozes
U
دوز یک خوراک دارو
dozed
U
دوز یک خوراک دارو
withdrawal symptoms
U
نشانههای ترک دارو
doze
U
دوز یک خوراک دارو
hocus
U
نوشابه دارو زده
diatessaron
U
ترکیبی ازچهار دارو
drugs of every description
[of all descriptions]
U
همه نوع دارو
seasoning
U
دارو زنی بچوب
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
drugs
U
دارو
[به طور کلی ]
medications
U
دارو
[به طور کلی ]
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
drug holiday
U
ترک موقت دارو
dosages
U
مقدار استعمال دارو
orthopathy
U
معالجه بدون دارو
drug abuse
U
سوء استفاده از دارو
dozed
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dopes
U
دارو دادن تخدیر کردن
doze
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozes
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dosages
U
مقدار تجویز شده دارو
drugged
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
spaced out
<idiom>
U
از خوردن دارو گیج شدن
dosage
U
مقدار تجویز شده دارو
drugs
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
drugging
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dope
U
دارو دادن تخدیر کردن
drug
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dozing
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
iamatology
U
مبحث دارو شناسی پزشکی
cold turkey
<idiom>
U
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
love potion
U
مهر دارو شربت عشق امیز
This drug excites the nerves.
U
این دارو اعصاب را تحریک می کند
love potions
U
مهر دارو شربت عشق امیز
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
potion
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potions
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
love philtre
U
مهر دارو شربت سحر امیز
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
pharmacodynamics
U
مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
lay off
<idiom>
U
بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
reconstituent
U
دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
water glass
U
اب شیشه
panes
U
شیشه
glass blower
U
شیشه گر
glassblower
U
شیشه گر
pane
U
شیشه
glass
U
شیشه
plate
U
شیشه
plates
U
شیشه
glazier
U
شیشه بر
glazier
U
شیشه گر
glass cutter
U
شیشه بر
bottle
U
شیشه
bottles
U
شیشه
sheet glass
U
شیشه ورقی
glaziery
U
شیشه بری
silicate of soda
U
شیشه مایع
glassmaker
U
شیشه ساز
glassman
U
شیشه فروشی
glasswool
U
پشم شیشه
glassworker
U
شیشه ساز
sight glass
U
شیشه مرئی
vitrification
U
شیشه سازی
sheetglass
U
شیشه ورق
sheetglass
U
ورق شیشه
watch glass
U
شیشه ساعت
glassy
U
شیشه مانند
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه اطمینان
glassware
U
فروف شیشه
glassware
U
شیشه الات
fibreglass
U
پشم شیشه
fibreglass
U
شیشه لیفی
sandiver
U
خلط شیشه
sandiver
U
ریم شیشه
scent bottle
U
شیشه عطری
security glass
U
شیشه ایمنی
security glass
U
شیشه نشکن
hyaline
U
شیشه مانند
hard glass
U
شیشه سخت
vial
U
شیشه نمونه
optic
U
شیشه عینک
glass
U
شیشه گرفتن
glazing
U
شیشه کاری
glazing
U
شیشه بری
plate glass
U
شیشه لوحی
glass
U
شیشه الات
glasshouses
U
شیشه گرخانه
glasshouse
U
شیشه گرخانه
vitriform
U
شیشه مانند
granulated glass
U
شیشه اج دار
glasswork
U
شیشه سازی
quartzite brick
U
سنگ شیشه
vitrification
U
تبدیل به شیشه
rough cast glass
U
شیشه خام
sheet glass
U
شیشه جام
glass wool
U
پشم شیشه
spun glass
U
شیشه ریسیده
liquid glass
U
شیشه مایع
lime glass
U
شیشه اهکی
lead work
U
شیشه اندازی
obscured glass
U
شیشه تار
lead glass
U
شیشه سربی
obscured glass
U
شیشه مات
fiberglass
U
پشم شیشه
obsidian
U
شیشه معدنی
pane
U
قاب شیشه
pane
U
جام شیشه
muscovy glass
U
شیشه معدنی
windowpane
U
شیشه پنجره
glaze
U
لعاب شیشه
cast glass
U
شیشه ریخته گی
colored glass
U
شیشه رنگی
case bottle
U
شیشه چارپهلو
crown glass
U
شیشه گردیاچرخی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com