Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hard roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
seafood
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
miller thumb
U
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
Brit
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
fish globe
U
شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
dordo
U
ماهی طلایی دریایی
rosefish
U
ماهی بزرگ وخوراکی دریایی
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
glassman
U
تاجر شیشه شیشه ساز
ink bottle
U
شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
multiviewports
U
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
sea horse
U
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
haddock
U
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fishes
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
mackerel
U
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fish
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fished
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
grayfish
U
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
When will be supper?
U
کی شام میدهند؟
unashamed
U
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
pig's wash
U
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
spadework
U
کاری که با بیل انجام میدهند
boarding house
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
boarding houses
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
handbills
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
handbill
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
pigwash
U
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
sea pass
U
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
vouchee
U
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
haematogen
U
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
goffer
U
اهنی که باان توری راچین میدهند
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
glass wool
U
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
communicant
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
communicants
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
wedding cake
U
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
corody
U
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
long pull
U
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
bread-boards
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
trading stamp
U
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
coffee-table books
U
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
coffee-table book
U
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
mezereum
U
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
greatness
U
بزرگی
supercilicusness
U
بزرگی
grandeur
U
بزرگی
dignity
U
بزرگی
voluminesity
U
بزرگی
voluminosity
U
بزرگی
gloriousness
U
بزرگی
magneficence
U
بزرگی
gentility
U
بزرگی
bigness
U
بزرگی
magnitude
U
بزرگی
magnifcation
U
بزرگی
bulkiness
U
بزرگی
largeness
U
بزرگی
enlargements
U
بزرگی
hugeness
U
بزرگی
enlargement
U
بزرگی
sizes
U
بزرگی
augustness
U
بزرگی
size
U
بزرگی
masterdom
U
بزرگی
hauteur
U
بزرگی
grandness
U
بزرگی
massiveness
U
بزرگی
faunology
U
جانوران
sea calf
U
گوساله ماهی سگ ماهی
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
letter card
U
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
eminency
U
برامدگی بزرگی
he did me a great wrong
U
خطای بزرگی .....
immeasurableness
U
بزرگی بی اندازه
immenseness
U
بزرگی عظمت
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
megacephaly
U
بزرگی بیش از حد سر
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
amplitude
U
دامنه بزرگی
sample size
U
بزرگی نمونه
to a greatness
U
به بزرگی رسیدن
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
formidability
U
استحکام بزرگی
so large
U
باین بزرگی
to a greatness
U
بزرگی یافتن
vastity
U
عظمت بزرگی
Lordships
U
سیادت بزرگی
headship
U
بزرگی برتری
headships
U
بزرگی برتری
Lordship
U
سیادت بزرگی
vastness
U
عظمت بزرگی
eminence
U
برامدگی بزرگی
vastitude
U
عظمت بزرگی
magnanimity
U
بزرگی طبع
bimana
U
جانوران دودست
animal kingdom
U
جهان جانوران
animalist
U
پیکرنمای جانوران
zooplankton
U
جانوران شناور
implacentalia
U
جانوران بی جفت
animality
U
زندگی جانوران
animals kingdom
U
جهان جانوران
faunis
U
الهه جانوران
invertebrata
U
جانوران بی مهره
kit
U
بچه جانوران
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
herbivora
U
جانوران علفخوار
halobiont
U
جانوران اب شور
vermin
U
جانوران موذی
faunae
U
مربوط به جانوران
faunistic
U
وابسته به جانوران
acephali
U
جانوران بیسر
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
kits
U
بچه جانوران
menageries
U
نمایشگاه جانوران
lights
U
ریه جانوران
airing cupboard
U
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
ostensorium
U
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
to be toast
[American E]
<idiom>
U
در دردسر بزرگی بودن
too big for one's breeches/boots
<idiom>
U
احساس بزرگی کردن
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
breadth of mind
U
بزرگی یا وسعت فکر
monstrousness
U
شگفت انگیزی بزرگی
bulk
U
حجم بزرگی از چیزی
he is a great person
U
شخص بزرگی است
the meridian of glory
U
اوج بزرگی یا جلال
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
he is a great help
U
او کمک بزرگی است
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
monstrance
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
decisions
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
ostensory
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
decision
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
neontology
U
بررسی جانوران مانده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com