Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lead work
U
شیشه اندازی
Other Matches
ink bottle
U
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
U
تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool
U
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
exspuition
U
تف اندازی
expectoration
U
تف اندازی
filling
U
اب اندازی
wrist wrestling
U
مچ اندازی
arm wrestling
U
مچ اندازی
fillings
U
اب اندازی
diving
U
اب اندازی
trapping
U
بدام اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
shading
U
سایه اندازی
starting
U
راه اندازی
boot
U
راه اندازی
actuation
U
بکار اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
trapping
U
در تله اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
moulting
U
پوست اندازی
triggering
U
راه اندازی
triggers
U
راه اندازی
trap
U
در تله اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
start up
U
راه اندازی
trigger
U
راه اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
snash
U
دست اندازی
sortition
U
پشک اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
abortion
بچه اندازی
firing
U
توپ اندازی
triggered
U
راه اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
abortions
U
بچه اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
lead work
U
جام اندازی
inbreak
U
دست اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
extrajection
U
برون اندازی
leg pull
U
دست اندازی
launghing
U
براه اندازی
glaziery
U
جام اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
molt
U
پوست اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
encroachments
U
دست اندازی
encroachment
U
دست اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
reset
U
راه اندازی مجدد
encroaches
U
دست اندازی کردن
start button
U
تکمه راه اندازی
igniter switch
U
کلید راه اندازی
encroach
U
دست اندازی کردن
encroached
U
دست اندازی کردن
resets
U
راه اندازی مجدد
gabion
U
سله اندازی گابیون
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
starting current
U
جریان راه اندازی
reboot
U
راه اندازی مجدد
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
casting
U
روش قلاب اندازی
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
drivers
U
برنامه راه اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
boot record
U
رکورد راه اندازی
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
soft start
U
راه اندازی نرم
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
attemptable
U
قابل دست اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
starting time
U
زمان راه اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
to load off
U
بار اندازی کردن
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
impinge
U
دست اندازی کردن
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
encroach
U
دست اندازی کردن
boot
U
خود راه اندازی
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
starting procese
U
فرایند راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
starting motor
U
موتور راه اندازی
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting power
U
توانایی راه اندازی
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
glazier
U
شیشه بر
pane
U
شیشه
water glass
U
اب شیشه
glassblower
U
شیشه گر
glazier
U
شیشه گر
glass cutter
U
شیشه بر
glass blower
U
شیشه گر
bottles
U
شیشه
bottle
U
شیشه
plate
U
شیشه
plates
U
شیشه
glass
U
شیشه
panes
U
شیشه
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
sodium silicate
U
شیشه مایع
silicate of soda
U
شیشه مایع
vitrification
U
تبدیل به شیشه
sodium metasilicate
U
شیشه مایع
lead glass
U
شیشه سربی
watch glss
U
شیشه ساعت
soluble glass
U
شیشه مایع
glassworker
U
شیشه ساز
stined glass
U
شیشه رنگی
stock bottle
U
شیشه ذخیره
glasswork
U
شیشه سازی
hyaline
U
شیشه مانند
glaziery
U
شیشه بری
granulated glass
U
شیشه اج دار
tempered glass
U
شیشه ابداده
spun glass
U
شیشه ریسیده
hard glass
U
شیشه سخت
vial
U
شیشه نمونه
vitrification
U
شیشه سازی
lime glass
U
شیشه اهکی
liquid glass
U
شیشه مایع
opalline
U
شیشه مات
opaque glass
U
شیشه کدر
security glass
U
شیشه نشکن
ornamental glass
U
شیشه تزئینی
security glass
U
شیشه ایمنی
quartzite brick
U
سنگ شیشه
scent bottle
U
شیشه عطری
sandiver
U
ریم شیشه
sandiver
U
خلط شیشه
rough cast glass
U
شیشه خام
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
U
شیشه نشکن
opaline
U
شیشه مات
water glass
U
شیشه مایع
obsidian
U
شیشه معدنی
sight glass
U
شیشه مرئی
mirror glass
U
شیشه اینه
sheetglass
U
شیشه ورق
muscovy glass
U
شیشه معدنی
sheetglass
U
ورق شیشه
vitriform
U
شیشه مانند
sheet glass
U
شیشه ورقی
obscured glass
U
شیشه تار
sheet glass
U
شیشه جام
watch glass
U
شیشه ساعت
case-bottle
U
شیشه چارپر
obscured glass
U
شیشه مات
water glass
U
شیشه محلول
safety glass
U
شیشه اطمینان
glasswool
U
پشم شیشه
bottle brush
U
شیشه پاک کن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com