English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gradual U شیب تدریجی واهسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
largo U حرکت ازاد واهسته
lentissimo U خیلی ملایم واهسته
thud U صدای خفه واهسته ایجادکردن
thuds U صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudding U صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudded U صدای خفه واهسته ایجادکردن
brush U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brushes U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
phases U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
slows U تدریجی
step wise U تدریجی
step by step U تدریجی
step-by-step U تدریجی
slow U تدریجی
progressive U تدریجی
gradatory U تدریجی
gradational U تدریجی
gradual U تدریجی
slowing U تدریجی
slowest U تدریجی
piecemeal U تدریجی
imperceptible U تدریجی
slower U تدریجی
slowed U تدریجی
fail soft U تخریب تدریجی
piecemeal U بطور تدریجی
living death U مرگ تدریجی
delelopment U تکامل تدریجی
evanescence U زوال تدریجی
fail soft U با خرابی تدریجی
fail softly U با خرابی تدریجی
step by step excitation U تحریک تدریجی
quantizer U تدریجی کننده
quantize U تدریجی کردن
partial shipment U حمل تدریجی
instillation U ریزش تدریجی
progress payments U پرداخت تدریجی
insti U تلقین تدریجی
insti U ریزش تدریجی
progressive assambly U نصب تدریجی
progressive burning U سوزش تدریجی
scale down U کاهش تدریجی
progressive paralysis U فلج تدریجی
graduality U تدریجی بودن
progressive relaxation U ارمیدگی تدریجی
gradualness U تدریجی بودن
evolution U تکامل تدریجی
erosion U تحلیل تدریجی
gradations U انتقال تدریجی
glaucoma U کوری تدریجی
gradation U انتقال تدریجی
piecemeal U بتدریج تدریجی
corrosion U فساد تدریجی
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
intergradation U محو سازی تدریجی
evolution U تحول تکامل تدریجی
progressive burning U سوختن تدریجی خرج
graduating U تغییر تدریجی کردن
graduates U تغییر تدریجی کردن
processes U پیشرفت تدریجی ومداوم
process U پیشرفت تدریجی ومداوم
progressional U دارای پیشرفت تدریجی
gas degeneration U فساد تدریجی گازی
graduate U تغییر تدریجی کردن
evanescence U فقدان تدریجی ناپایداری
abklingen U محو شدن تدریجی احساس
lysis U سقوط وزوال تدریجی مرض
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
escalation U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder U گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
lamb's tongue U [کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
scalogram U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scallywag U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choke U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
light and heavy system U روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning U اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
data processing U پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion U فساد تدریجی فساد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com