Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shapable
U
شکل پذیر قابل شکل گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
miscible
U
قابل اختلاط حل پذیر
propitiable
U
قابل تسکین استمالت پذیر
dependable
U
قابل اعتماد توکل پذیر
ductile
U
قابل انبساط شکل پذیر
filtrable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
divisible
U
قابل قسمت بخش پذیر
commutable
U
دگرگونی پذیر قابل تبدیل
pardoable
U
امرزش پذیر قابل بخشش
pracitcable
U
قابل اجرا صورت پذیر
hereditable
U
قابل توارث وارثت پذیر
filterable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
inelastic
U
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
reproducible
U
قابل تولید مجدد تجدید پذیر
subdividable
U
قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
transpirable
U
قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
bondable
U
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
shapeable
U
قابل شکل گیری
emulsifiable
U
قابل عصاره گیری
self fruitful
U
قابل گشن گیری
excisable
U
قابل مالیات گیری
commensurable
U
قابل اندازه گیری
measurable
U
قابل اندازه گیری
irrestrainable
U
غیر قابل جلو گیری
stereometric
U
بسهولت قابل اندازه گیری
mensurable
U
قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
dial up service
U
سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dialup
U
سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
inferrible
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferable
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
U
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
U
قابل درک قابل رویت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
U
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
pliable
U
خم پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
solvable
U
حل پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
soluble
U
حل پذیر
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
achievable
<adj.>
U
امکان پذیر
passive
U
کنش پذیر
contrivable
<adj.>
U
امکان پذیر
doable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasible
<adj.>
U
امکان پذیر
colorable
U
رنگ پذیر
glass jaw
U
بوکسوراسیب پذیر
retractable
U
انکار پذیر
elastic
U
انعطاف پذیر
manageable
<adj.>
U
امکان پذیر
shapeable
U
شکل پذیر
cogitable
U
اندیشه پذیر
severable
U
تفکیک پذیر
commensurable
U
تناسب پذیر
semi solvable
U
نیم حل پذیر
spoilable
U
فساد پذیر
civilizable
U
تمدن پذیر
coercible
U
اجبار پذیر
gaugeable
U
پیمایش پذیر
sequacious
U
نصیحت پذیر
passives
U
کنش پذیر
interchangeably
U
بطورتبادل پذیر
estimable
U
تخمین پذیر
available
U
دسترس پذیر
able to take a load
<adj.>
U
بار پذیر
colourable
U
رنگ پذیر
generable
U
زایش پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
امکان پذیر
recognizably
U
شناخت پذیر
accessible
U
دستیابی پذیر
manageable
<adj.>
U
اجرا پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
اجرا پذیر
contrivable
<adj.>
U
اجرا پذیر
makeable
<adj.>
U
اجرا پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
اجرا پذیر
workable
<adj.>
U
اجرا پذیر
practicable
<adj.>
U
اجرا پذیر
feasible
<adj.>
U
اجرا پذیر
executable
<adj.>
U
اجرا پذیر
doable
<adj.>
U
اجرا پذیر
achievable
<adj.>
U
اجرا پذیر
workable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
<adj.>
U
امکان پذیر
variable
U
تغییر پذیر
flxible
U
خمش پذیر
convertible
U
تغییر پذیر
consolable
U
تسلی پذیر
convertibles
U
تغییر پذیر
variables
U
تغییر پذیر
revocable
U
ابطال پذیر
makable
<adj.>
U
اجرا پذیر
makable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
<adj.>
U
صورت پذیر
executable
<adj.>
U
انجام پذیر
makeable
<adj.>
U
امکان پذیر
practicable
<adj.>
U
صورت پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
صورت پذیر
manageable
<adj.>
U
صورت پذیر
makeable
<adj.>
U
صورت پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
صورت پذیر
feasible
<adj.>
U
صورت پذیر
doable
<adj.>
U
صورت پذیر
contrivable
<adj.>
U
صورت پذیر
achievable
<adj.>
U
صورت پذیر
compressible
U
تراکم پذیر
separable
U
تفکیک پذیر
commutative
U
جابجایی پذیر
practicable
<adj.>
U
امکان پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
امکان پذیر
achievable
<adj.>
U
انجام پذیر
contrivable
<adj.>
U
انجام پذیر
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
rotatable
U
چرخش پذیر
adjustable
U
تعدیل پذیر
adjustable
U
تنظیم پذیر
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
fusible
U
گداز پذیر
computable
U
محاسبه پذیر
practicable
<adj.>
U
انجام پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
انجام پذیر
manageable
<adj.>
U
انجام پذیر
makeable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
انجام پذیر
feasible
<adj.>
U
انجام پذیر
doable
<adj.>
U
انجام پذیر
incondensable
U
ناچگال پذیر
inexpugnable
U
شکست نا پذیر
accident prone
U
سانحه پذیر
adaptable
U
انطباق پذیر
vicissitudinous
U
تحول پذیر
adaptable
U
وفق پذیر
tolerable
U
مدارا پذیر
visitable
U
دیدار پذیر
tolerable
U
تحمل پذیر
stretchy
U
فراخی پذیر
stretchy
U
کشش پذیر
stretchiest
U
فراخی پذیر
stretchiest
U
کشش پذیر
stretchier
U
فراخی پذیر
stretchier
U
کشش پذیر
conceivable
U
امکان پذیر
accident-prone
U
سانحه پذیر
submissive
U
سلطه پذیر
associable
U
انس پذیر
vanquishable
U
شکست پذیر
increasable
U
افزایش پذیر
indemonstrable
U
اثبات نا پذیر
expendable
U
مصرف پذیر
assailable
U
هجوم پذیر
supple
U
انعطاف پذیر
indocile
U
تعلیم نا پذیر
ascertainable
U
اثبات پذیر
supple
U
تغییر پذیر
realizable
U
تحقق پذیر
definable
U
تعریف پذیر
sociable
U
جامعه پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com