English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shapable U شکل پذیر قابل شکل گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
miscible U قابل اختلاط حل پذیر
propitiable U قابل تسکین استمالت پذیر
dependable U قابل اعتماد توکل پذیر
ductile U قابل انبساط شکل پذیر
filtrable U قابل پالایش تصفیه پذیر
divisible U قابل قسمت بخش پذیر
commutable U دگرگونی پذیر قابل تبدیل
pardoable U امرزش پذیر قابل بخشش
pracitcable U قابل اجرا صورت پذیر
hereditable U قابل توارث وارثت پذیر
filterable U قابل پالایش تصفیه پذیر
inelastic U غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
reproducible U قابل تولید مجدد تجدید پذیر
subdividable U قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
transpirable U قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
shapeable U قابل شکل گیری
emulsifiable U قابل عصاره گیری
self fruitful U قابل گشن گیری
excisable U قابل مالیات گیری
commensurable U قابل اندازه گیری
measurable U قابل اندازه گیری
irrestrainable U غیر قابل جلو گیری
stereometric U بسهولت قابل اندازه گیری
mensurable U قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
dial up service U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dialup U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
inferrible U قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferable U قابل استنتاج استنتاج پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
sensible U قابل درک قابل رویت
achievable U قابل وصول قابل تفریق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
pliable U خم پذیر
cleavable U رخ پذیر
solvable U حل پذیر
pi acceptor U پی پذیر
soluble U حل پذیر
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
achievable <adj.> U امکان پذیر
passive U کنش پذیر
contrivable <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U امکان پذیر
feasible <adj.> U امکان پذیر
colorable U رنگ پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
retractable U انکار پذیر
elastic U انعطاف پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
shapeable U شکل پذیر
cogitable U اندیشه پذیر
severable U تفکیک پذیر
commensurable U تناسب پذیر
semi solvable U نیم حل پذیر
spoilable U فساد پذیر
civilizable U تمدن پذیر
coercible U اجبار پذیر
gaugeable U پیمایش پذیر
sequacious U نصیحت پذیر
passives U کنش پذیر
interchangeably U بطورتبادل پذیر
estimable U تخمین پذیر
available U دسترس پذیر
able to take a load <adj.> U بار پذیر
colourable U رنگ پذیر
generable U زایش پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
recognizably U شناخت پذیر
accessible U دستیابی پذیر
manageable <adj.> U اجرا پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U اجرا پذیر
contrivable <adj.> U اجرا پذیر
makeable <adj.> U اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U اجرا پذیر
practicable <adj.> U اجرا پذیر
feasible <adj.> U اجرا پذیر
executable <adj.> U اجرا پذیر
doable <adj.> U اجرا پذیر
achievable <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U انجام پذیر
makable <adj.> U امکان پذیر
variable U تغییر پذیر
flxible U خمش پذیر
convertible U تغییر پذیر
consolable U تسلی پذیر
convertibles U تغییر پذیر
variables U تغییر پذیر
revocable U ابطال پذیر
makable <adj.> U اجرا پذیر
makable <adj.> U انجام پذیر
makable <adj.> U صورت پذیر
executable <adj.> U انجام پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
practicable <adj.> U صورت پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U صورت پذیر
manageable <adj.> U صورت پذیر
makeable <adj.> U صورت پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U صورت پذیر
feasible <adj.> U صورت پذیر
doable <adj.> U صورت پذیر
contrivable <adj.> U صورت پذیر
achievable <adj.> U صورت پذیر
compressible U تراکم پذیر
separable U تفکیک پذیر
commutative U جابجایی پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U انجام پذیر
contrivable <adj.> U انجام پذیر
workable <adj.> U صورت پذیر
rotatable U چرخش پذیر
adjustable U تعدیل پذیر
adjustable U تنظیم پذیر
workable <adj.> U امکان پذیر
executable <adj.> U امکان پذیر
fusible U گداز پذیر
computable U محاسبه پذیر
practicable <adj.> U انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U انجام پذیر
manageable <adj.> U انجام پذیر
makeable <adj.> U انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U انجام پذیر
feasible <adj.> U انجام پذیر
doable <adj.> U انجام پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
accident prone U سانحه پذیر
adaptable U انطباق پذیر
vicissitudinous U تحول پذیر
adaptable U وفق پذیر
tolerable U مدارا پذیر
visitable U دیدار پذیر
tolerable U تحمل پذیر
stretchy U فراخی پذیر
stretchy U کشش پذیر
stretchiest U فراخی پذیر
stretchiest U کشش پذیر
stretchier U فراخی پذیر
stretchier U کشش پذیر
conceivable U امکان پذیر
accident-prone U سانحه پذیر
submissive U سلطه پذیر
associable U انس پذیر
vanquishable U شکست پذیر
increasable U افزایش پذیر
indemonstrable U اثبات نا پذیر
expendable U مصرف پذیر
assailable U هجوم پذیر
supple U انعطاف پذیر
indocile U تعلیم نا پذیر
ascertainable U اثبات پذیر
supple U تغییر پذیر
realizable U تحقق پذیر
definable U تعریف پذیر
sociable U جامعه پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com