English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ye U شکل قدیمی کلمه The شماها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
on your part <adv.> U از طرف شماها
for your part <adv.> U از طرف شماها
from your part <adv.> U از طرف شماها
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
olden U قدیمی
outdated U قدیمی
old-timer U قدیمی
date U قدیمی
fogram U قدیمی
old timer U قدیمی
antiquated U قدیمی
age-old U قدیمی
old-timers U قدیمی
archaic U قدیمی
dates U قدیمی
age old U قدیمی
stale cheque U چک قدیمی
seniors U قدیمی
old time U قدیمی
We old – fashioned people . U ما قدیمی ها
senior U قدیمی
ancient U قدیمی
veteran U قدیمی
veterans U قدیمی
out of date U قدیمی
bygone U قدیمی
timeworn U قدیمی
old hat U قدیمی مسلک
old hat U هر چیز قدیمی
fuddy-duddy U قدیمی مسلک
unreconstructed U قدیمی مسلک
fuddy-duddies U قدیمی مسلک
paleography U کتابت قدیمی
scholastic U متفکران قدیمی
primal U بسیار قدیمی
presentation copy U نسخه قدیمی
square toed U قدیمی مسلک
new- U اخیرا و نه قدیمی
uptight U قدیمی مسلک
prolonged U قدیمی مدید
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
newest U اخیرا و نه قدیمی
Old – time tunes . U آهنگهای قدیمی
newer U اخیرا و نه قدیمی
protolanguage U زبان قدیمی
incunabulum U کتب قدیمی
museum piece U قدیمی غیرعادی
clapped-out U ماشینخرابو قدیمی
ex U سابق قدیمی
ex- U سابق قدیمی
new U اخیرا و نه قدیمی
past master U استاد قدیمی
culverin U یکجورتوپ قدیمی
by gone U قدیمی گذشته ها
fogeys U ادم قدیمی
fogies U ادم قدیمی
oldest U دیرینه قدیمی
ancient manuscript U نوشته قدیمی
fogy U ادم قدیمی
past masters U استاد قدیمی
fogey U ادم قدیمی
older U دیرینه قدیمی
old U دیرینه قدیمی
arquebus U تفنگ قدیمی
codex U نسخه قدیمی
dating rugs [antique] U فرش عتیقه [قدیمی]
slow coach U ادم قدیمی مسلک
falcons U باز توپ قدیمی
falcon U باز توپ قدیمی
old-style U روش گاهشماری قدیمی
sloop U کرجی یک دگلی قدیمی
raffles U نوعی بازی قدیمی
viol U ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
ducat U مسکوک طلای قدیمی
raffle U نوعی بازی قدیمی
archaism U انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
wailing wall U دیوار قدیمی اورشلیم
blunderbuss U نوعی تفنگ قدیمی
sequin U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
sequins U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
clepsydra U ساعت ابی قدیمی
primitively U بطور قدیمی یا بدوی
rebec U کمانچه سه سیمه قدیمی
rebeck U کمانچه سه سیمه قدیمی
to cling to the old ways U به رسوم قدیمی چسبیدن
cataphract U نوعی زره قدیمی
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
shandradan U درشکه تک اسبه قدیمی
fud U ادم قدیمی مسلک
shandrydan U درشکه تک اسبه قدیمی
tod U واحد قدیمی وزن
dodo U آدم قدیمی مسلک
dodoes U آدم قدیمی مسلک
flintlock U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
alpenstock U عصای قدیمی کوهنوردی
flintlocks U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
nine pins U نوعی بولینگ قدیمی
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
old wives' tale U عقیدهی قدیمی و مردود
old wives' tales U عقیدهی قدیمی و مردود
dodos U آدم قدیمی مسلک
inkhorn U دوات شاخی قدیمی
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
neoclassic U احیا کننده سبکهای قدیمی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
fustiest U کفک زده قدیمی مسلک
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
viola da gamba U ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
stroud U پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
fusty U کفک زده قدیمی مسلک
fustier U کفک زده قدیمی مسلک
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
fogyish U مانع پیشرفت قدیمی مسلک
auditory U [نام قدیمی شبستان کلیسا]
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
cubit U مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
carrack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
driving iron U نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
bad U زمان ماضی قدیمی فعل bid
stomacher U پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
revivalist U طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
vulgate U نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
touchhole U سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
bireme U یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
Give me those old cars any day . I miss those old cars . U قربان آن اتو مبیل های قدیمی
graphophone U نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
dog-ear U [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
tumbling verse U شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
carack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
Hey, old chap! <idiom> U چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
She's not the Laleh I used to know. U او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
You look ridiculous in that old hat . U با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
upgrading U به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
supersede U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseding U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
hutch U نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
latium U ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
hutches U نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
supersedes U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
bibliopole U کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
He's back to his usual self. U او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
superseded U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com